ساز پیانو و تاریخچه آن
پیانو بر اساس نوآوریهای تکنولوژیکی قبلی در سازهای کلاویهای پایهگذاری شده است. ارگهای بادی از زمان باستان استفاده میشدهاند و به همین دلیل، توسعه ارگهای بادی به سازندگان سازها امکان یادگیری درباره ایجاد مکانیزمهای کلاویهای برای صدا دادن به نوتها را داده است. اولین سازهای زهی با سیمهای ضربهای، دولسیمرهای چکشی بودهاند که در قرون وسطی در اروپا معرفی شدند. قسمت زیادی سازه ها در زمان جنگ استفاده میشدند، موسیقی و جنگ باعث به وجود آمدن خیلی از ریتم ها شدند.
در طول قرون وسطی، تلاشهای متعددی برای ایجاد سازهای کلاویهای زهی با سیمهای ضربهای صورت گرفت. تا قرن هفدهم، مکانیزمهای سازهای کلاویهای مانند کلاویکورد و هارپسیکورد به خوبی توسعه یافته بودند. در کلاویکورد، سیمها توسط تانژانتها ضربه زده میشوند، در حالی که در هارپسیکورد، سیمها بهطور مکانیکی توسط قلمها وقتی که نوازنده کلید را فشار میدهد، زخمه زده میشوند. قرنها کار بر روی مکانیزم هارپسیکورد بهویژه به سازندگان ساز نشان داده بود که چگونه میتوانند بدنه، صفحه صدا، پل و مکانیزمهای مکانیکی برای یک ساز کلاویهای که قصد دارند صدا از سیمها بیرون آید، بسازند.
واژه انگلیسی “پیانو” کوتاه شدهای از واژه ایتالیایی “پیانوفورته” است، که از “کلاویسیمبالو کول پیانو ئ فورته” (به معنی “هارپسیکورد کلاویهای با صدای نرم و بلند”) گرفته شده است. تغییرات در حجم صدا (بلندی) در پاسخ به لمس پیانیست (فشار بر کلیدها) تولید میشود: هرچه فشار بیشتر باشد، نیروی چکش بیشتر به سیمها میخورد، و صدای تولید شده بلندتر و حمله قویتری دارد. پیانوفورته در دهه 1700 اختراع شد و اولین ساز کلاویهای بود که به نوازنده امکان میداد تا با توجه به شدت یا نرمبودن فشردن کلیدها، حجم و تن صدا را تغییر دهد، برخلاف ارگ بادی و هارپسیکورد.
اختراع
اختراع پیانو به بارتولومئو کریستوفوری (1655–1731) از پادوا، ایتالیا نسبت داده میشود، که توسط فردیناندو دی مدیچی، شاهزاده بزرگ توسکانی، به عنوان نگهدارنده سازها استخدام شده بود. کریستوفوری یک سازنده هارپسیکورد ماهر بود و با دانش در مورد سازهای کلاویهای زهی به خوبی آشنا بود. این دانش از مکانیزمها و عملکردهای کلاویهای به او کمک کرد تا اولین پیانوها را توسعه دهد.
دقیقا معلوم نیست که کریستوفوری اولین پیانو را چه زمانی ساخته است. یک فهرست تهیه شده توسط کارفرمایانش، خانواده مدیچی، وجود یک پیانو تا سال 1700 را نشان میدهد. سه پیانوی کریستوفوری که امروز باقی ماندهاند، از دهه 1720 هستند. کریستوفوری نام ساز را “یک کلاویسیمبالی از سرو با صدای نرم و بلند” گذاشت، که با گذشت زمان به پیانوفورته، فورته پیانو و بعدتر، به سادگی، پیانو تبدیل شد.
موفقیت بزرگ کریستوفوری طراحی یک ساز کلاویهای زهی بود که نوتها با یک چکش ضربه میخوردند. چکش باید سیم را ضربه بزند اما در تماس با آن باقی نماند، زیرا تماس مداوم صدا را خاموش کرده و سیم را از ارتعاش و تولید صدا متوقف میکرد. این بدان معناست که پس از ضربه زدن به سیم، چکش باید به سرعت از سیم بیفتد (یا از آن برگردد). علاوه بر این، چکش باید بدون جهش خشونتآمیز به موقعیت استراحت خود برگردد (که از نواختن مجدد نوتها توسط جهش تصادفی جلوگیری میکند) و باید به موقعیتی برگردد که آماده نواختن دوباره تقریباً بلافاصله پس از فشردن کلید باشد، تا نوازنده بتواند نوت مشابه را سریعاً تکرار کند.
عملکرد پیانو کریستوفوری مدلی برای بسیاری از روشهای عملکرد پیانو بود که در قرن بعد دنبال شد. سازهای اولیه کریستوفوری با سیمهای نازک ساخته شده بودند و بسیار آرامتر از پیانوهای مدرن بودند، اما آنها بسیار بلندتر و با نگهداری بیشتری در مقایسه با کلاویکورد بودندT تنها ساز کلاویهای قبلی که قادر به تغییر دینامیکی نسبت به لمس نوازنده و سرعت فشار دادن کلیدها بود.
در حالی که کلاویکورد اجازه کنترل حجم و نگهداری صدا را میدهد، حتی در بلندترین صدا هم نسبتاً آرام است. هارپسیکورد صدای کافی تولید میکند، به ویژه زمانی که یک کوپلر هر کلید را به هر دو صفحه کلید هارپسیکورد دو صفحهای متصل میکند، اما هیچ کنترل دینامیکی بر روی نوتهای فردی ندارد. پیانو به نوعی بهترینهای هر دو ساز قدیمی را ترکیب میکند، امکان نواختن حداقل به اندازه هارپسیکورد با صدای بلند را با توانایی تغییر دینامیکها بهطور مداوم با لمس ترکیب میکند.
فورته پیانو اولیه
ساز جدید کریستوفوری تا حدودی ناشناخته باقی ماند تا زمانی که یک نویسنده ایتالیایی به نام اسکیپیونه مافئی، مقالهای مشتاقانه درباره آن در سال 1711 نوشت که شامل یک نمودار از مکانیزم آن بود و به زبان آلمانی ترجمه و بهطور گستردهای منتشر شد. بیشتر نسل بعدی سازندگان پیانو کار خود را بر اساس خواندن این مقاله آغاز کردند.
یکی از این سازندگان گوتفرید سیلبرمن بود که بیشتر به عنوان یک سازنده ارگ شناخته میشد. پیانوهای سیلبرمن تقریباً کپیهای مستقیم از کریستوفوری بودند، با یک اضافهکاری مهم: سیلبرمن پیشرو یک پدال نگهدارنده مدرن بود که همه دمپرها را از سیمها بهطور همزمان بلند میکرد. این نوآوری به پیانیستها اجازه میدهد تا نوتهای فشرده شده را حتی پس از رها شدن کلیدها نگه دارند.
سیلبرمن یکی از سازهای اولیه خود را در دهه 1730 به یوهان سباستیان باخ نشان داد، اما باخ در آن زمان از این ساز خوشش نیامد و گفت که نوتهای بالا خیلی ضعیف هستند که اجازه نمیدهند یک دامنه دینامیک کامل وجود داشته باشد. اگرچه این انتقاد باعث برخی دشمنیها از طرف سیلبرمن شد، اما به نظر میرسد که این انتقاد مورد توجه قرار گرفت. باخ یک ساز بعدی را که در سال 1747 دید، تأیید کرد و حتی به عنوان یک عامل در فروش پیانوهای سیلبرمن عمل کرد. پیانو و فورته جنانت اشارهای به توانایی ساز در نواختن صداهای نرم و بلند، اصطلاحی بود که باخ برای کمک به فروش ساز زمانی که به عنوان عامل سیلبرمن در سال 1749 عمل میکرد، استفاده میکرد.
ساخت پیانو در اواخر قرن 18 در مکتب وین شکوفا شد، که شامل یوهان آندریاس اشتاین (که در آگسبورگ آلمان کار میکرد) و سازندگان وینی نانت اشتریشر (دختر اشتاین) و آنتون والتر بود. پیانوهای سبک وینی با قابهای چوبی، دو سیم برای هر نوت و چکشهای پوشیده شده با چرم ساخته میشدند. برخی از این پیانوهای وینی رنگهای مخالف پیانوهای امروزی داشتند، کلیدهای طبیعی سیاه و کلیدهای عرضی سفید بودند.
برای چنین سازهایی بود که ولفگانگ آمادئوس موتزارت کنسرتوها و سوناتاهای خود را نوشت و بازسازیهای آنها در قرن بیست و یکم برای استفاده در اجرای سازهای معتبر از موسیقی او ساخته شدهاند. پیانوهای دوران موتزارت صدای نرمتری نسبت به پیانوهای مدرن قرن 21 یا پیانوهای انگلیسی داشتند، با قدرت نگهداری کمتر. اصطلاح فورتهپیانو اکنون این سازهای اولیه (و بازسازیهای مدرن آنها) را از پیانوهای بعدی متمایز میکند.
پیانوی مدرن
در دورهای از حدود 1790 تا 1860، پیانوی دوره موتزارت تغییرات چشمگیری را تجربه کرد که به ساختار مدرن ساز منجر شد. این انقلاب در پاسخ به ترجیح آهنگسازان و پیانیستها برای صدای پیانو قویتر و نگهداری بیشتر بود و با استفاده از انقلاب صنعتی و منابعی مانند سیمهای پیانوی با کیفیت بالا برای سیمها و ریختهگری دقیق برای تولید قابهای آهنی عظیم که میتوانستند تنش عظیم سیمها را تحمل کنند، ممکن شد.
به مرور زمان، دامنه تونال پیانو نیز از پنج اکتاو دوران موتزارت به دامنه هفت اکتاو (یا بیشتر) که در پیانوهای امروزی یافت میشود، افزایش یافت. پیشرفتهای اولیه تکنولوژیکی در اواخر دهه 1700 مدیون شرکت برادود بود. جان برادود با اسکات دیگری، رابرت استودارت، و یک هلندی به نام امریکوس بکرس همکاری کرد تا پیانو را در جعبه هارپسیکورد طراحی کند، منشاء “گراند” بود. این در حدود 1777 به دست آمد.
آنها به سرعت به دلیل شکوه و قدرت صدای سازهایشان شهرت یافتند، با برادود که پیانوهایی میساخت که به تدریج بزرگتر، بلندتر و مستحکمتر بودند. آنها پیانوهایی به جوزف هایدن و لودویگ ون بتهوون فرستادند و اولین شرکتی بودند که پیانوهایی با دامنه بیش از پنج اکتاو ساختند: پنج اکتاو و یک پنجم در دهه 1790، شش اکتاو تا سال 1810 (بتهوون در آثار بعدی خود از نوتهای اضافی استفاده کرد)، و هفت اکتاو تا سال 1820. سازندگان وینی نیز از این روندها پیروی کردند.
با این حال دو مدرسه از عملکردهای پیانو متفاوتی استفاده کردند: برادودها از عملکردی مستحکمتر استفاده کردند، در حالی که سازهای وینی حساستر بودند. تا دهه 1820، مرکز نوآوری پیانو به پاریس منتقل شد، جایی که شرکت پلییل پیانوهایی ساخت که توسط فردریک شوپن استفاده میشد و شرکت ارارد پیانوهایی ساخت که توسط فرانتس لیست استفاده میشد. در سال 1821، سباستین ارارد عملکرد دوگانه را اختراع کرد که شامل یک اهرم تکرار (همچنین به نام بالانسیه) بود که اجازه میداد تا نوتی را تکرار کند حتی اگر کلید هنوز به حداکثر موقعیت عمودی خود نرسیده باشد.
این امکان را برای نواختن سریع نوتهای تکراری فراهم میکرد، یک دستگاه موسیقی که لیست از آن بهرهبرداری کرد. هنگامی که این اختراع عمومی شد، به عنوان بازنگری شده توسط هنری هرتز، عملکرد دوگانه به تدریج در پیانوهای گراند استاندارد شد و هنوز هم در همه پیانوهای گراند که در دهه 2000 تولید میشوند، گنجانده شده است.
سایر بهبودهای مکانیزم شامل استفاده از پوششهای چکش نمدی محکم به جای چرم لایهلایه یا پنبه بود. نمد، که ژان-هنری پاپه اولین کسی بود که در پیانوها در سال 1826 استفاده کرد، مادهای پایدارتر بود، امکان دامنه دینامیک وسیعتری را فراهم میکرد، زیرا وزنهای چکش و تنش سیمها افزایش مییافت. پدال سستینوتو (نگهدارنده)، که در سال 1844 توسط ژان-لوی بویسلوت اختراع شد و توسط شرکت اشتاینوی در سال 1874 کپی شد، اجازه میداد طیف گستردهتری از اثرات ایجاد شود.
تغییرات در شکل و طراحی
برخی از پیانوهای اولیه دارای شکلها و طراحیهایی بودند که دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند. پیانوهای مربعی (نه واقعاً مربعی، بلکه مستطیلی) به شدت زاویهدار بر روی چکشها بودند، با صفحه کلید که در کنار طولانی قرار داشت. این طراحی به کریستین ارنست فریدریچی، یکی از شاگردان گوتفرید سیلبرمن، در آلمان و یوهانس زومپه در انگلستان نسبت داده میشود و توسط تغییراتی که اولین بار توسط گیوم-لبریخت پتزولد در فرانسه و الفئوس بابکوک در ایالات متحده معرفی شد، بهبود یافت.
پیانوهای مربعی در اعداد زیادی تا دهه 1840 در اروپا و تا دهه 1890 در ایالات متحده ساخته شدند و بیشترین تغییرات ظاهری را در هر نوع پیانو نشان دادند، پیانوهای مربعی با قاب آهنی و سیمهای متقاطع ساخته شده توسط اشتاینوی و پسران بیش از دو و نیم برابر اندازه ابزارهای چوبی قاب زومپه از یک قرن قبل بودند. محبوبیت فراوان آنها به دلیل ساخت ارزان و قیمت مناسب بود، اگرچه تن و عملکرد آنها محدود به صفحههای صدای باریک، عملکردهای ساده و فاصله سیم میشد که تراز صحیح چکشها را دشوار میکرد.
پیانوهای ایستاده
مکانیزم و سیمها در پیانوهای ایستاده عمودی هستند و نسبت به کلیدها به صورت عمودی قرار دارند. کاور برای سیمها در این عکس برداشته شده است. پیانوهای بزرگ ایستاده بهطور عمودی مرتب شده بودند، مانند یک گراند که روی انتها قرار گرفته باشد، با صفحه صدا و پلها در بالای کلیدها و پینهای کوک در زیر آنها. “پیانوهای زرافه”، “پیانوهای هرم” و “پیانوهای لایر” بهطور مشابه مرتب شده بودند و از جعبههایی با شکلهای خلاقانه استفاده میکردند.
کابین پیانو بسیار بلند در حدود سال 1805 معرفی شد و تا دهه 1840 ساخته میشد. سیمهای آن بهصورت عمودی روی یک قاب پیوسته با پلهایی که تقریباً تا کف امتداد داشتند، در پشت صفحه کلید و مکانیزم دمپر بسیار بزرگ مرتب شده بودند. پیانوهای مایل که در اواخر دهه 1820 توسط رولر و بلانشت در فرانسه محبوب شدند، بهطور قطری در سراسر دامنه خود سیمکشی شده بودند.
پیانوهای کوچک اسپینت از اواسط دهه 1930 تا زمانهای اخیر ساخته میشدند. موقعیت پایین چکشها نیاز به استفاده از یک مکانیزم “افت کلاویه” داشت تا ارتفاع معقولی برای صفحه کلید حفظ شود. پیانوهای مدرن ایستاده و گراند در پایان قرن 19 به شکلهای امروزی خود رسیدند. در حالی که بهبودهایی در فرآیندهای ساخت انجام شده است و بسیاری از جزئیات فردی ساز همچنان مورد توجه قرار میگیرند و تعداد کمی از پیانوهای آکوستیک در دهه 2010 با قابلیتهای ضبط MIDI و قابلیتهای تحریک ماژول صدای دیجیتال تولید میشوند، قرن 19 عصر نوآوریها و تغییرات چشمگیر در ساز بود.
انواع پیانو
پیانوهای مدرن دو پیکربندی اصلی دارند: پیانوهای گراند و پیانوهای ایستاده، با سبکهای مختلف از هر یک. همچنین پیانوهای تخصصی و نوآورانه، پیانوهای الکتریکی که بر اساس طراحیهای الکترومکانیکی ساخته شدهاند، پیانوهای الکترونیکی که صداهای شبیه به پیانو را با استفاده از نوسانگرها و فیلترها تقلید میکنند، و پیانوهای دیجیتالی که از نمونههای دیجیتالی صداهای پیانوی آکوستیک استفاده میکنند، وجود دارند.
گراند
در پیانوهای گراند، قاب و سیمها بهصورت افقی قرار دارند و سیمها از صفحه کلید دور میشوند. مکانیزم زیر سیمها قرار دارد و از گرانش به عنوان وسیله بازگشت به حالت استراحت استفاده میکند. پیانوهای گراند از نظر طول از حدود 1.5 متر تا 3 متر متغیر هستند. برخی از طولها نامهای تقریبی و رایجی دارند که از زمان و مکان متفاوت است، اما ممکن است شامل موارد زیر باشند:
- گراند کوچک – حدود 1.5 متر
- گراند سالن یا گراند بودوار – 1.7 تا 2.2 متر
- گراند کنسرت – بین 2.2 و 3 متر
هرچه پیانو بلندتر باشد، صدای بزرگتر و غنیتری دارد و ناهماهنگی کمتری در سیمها وجود دارد. ناهماهنگی میزان تیز بودن فرکانسهای هارمونیکها (که به نام جزئیات یا هارمونیکها شناخته میشوند) نسبت به مضربهای کامل فرکانس پایه است.
این ناشی از سفتی قابل توجه سیمهای پیانو است. هنگامی که یک سیم ضربه میخورد، هارمونیکهای آن نه از انتهای آن، بلکه از نقطهای کمی به سمت مرکز (یا بخش منعطفتر) سیم ارتعاش میکنند. هرچه جزئی بالاتر باشد، تیزتر به نظر میرسد. پیانوهایی با سیمهای کوتاهتر و ضخیمتر (یعنی پیانوهای کوچک با مقیاس سیم کوتاه) ناهماهنگی بیشتری دارند. هرچه ناهماهنگی بیشتر باشد، گوش آن را به عنوان صدای تندتر درک میکند.
پیانوهای ایستاده
پیانوهای ایستاده، همچنین به عنوان پیانوهای عمودی شناخته میشوند، به دلیل ساختار عمودی قاب و سیمها فشردهتر هستند. ساختار مکانیکی پیانوهای ایستاده توسط رابرت ورنوم در لندن، انگلستان در سال 1826 اختراع شد و مدلهای ایستاده به محبوبترین مدل برای استفاده خانگی تبدیل شدند. پیانوهای ایستاده فضای کمتری نسبت به پیانوهای گراند اشغال میکنند و به همین دلیل اندازه بهتری برای استفاده در منازل خصوصی برای موسیقیسازی و تمرین خانگی دارند.
چکشها بهصورت افقی حرکت میکنند و از طریق فنرها به حالت استراحت خود بازمیگردند که به تخریب حساس هستند. پیانوهای ایستاده با قابهای غیرمعمول بلند و سیمهای طولانی گاهی به عنوان پیانوهای گراند ایستاده بازاریابی میشوند، اما این برچسب گمراهکننده است. برخی از نویسندگان پیانوهای مدرن را بر اساس ارتفاع و تغییرات در عملکردی که برای سازگار شدن با ارتفاع لازم است، طبقهبندی میکنند.
پیانوهای ایستاده عموماً ارزانتر از پیانوهای گراند هستند. پیانوهای ایستاده بهطور گستردهای در کلیساها، مراکز جامعه، مدارس، کنسرواتوارهای موسیقی و برنامههای موسیقی دانشگاهی به عنوان سازهای تمرینی و آموزشی استفاده میشوند و مدلهای محبوب برای خرید خانگی هستند. برخلاف سایر پیانوها، عملکرد اسپینت زیر کلیدها قرار دارد و توسط سیمهای عمودی که به پشت کلیدها متصل هستند، عمل میکند. پیانوهای کنسول که عملکردی فشرده دارند (چکشهای کوتاهتری نسبت به یک پیانوی ایستاده بزرگ دارند)، اما به دلیل اینکه عملکرد کنسول بالای کلیدها است و نه زیر آنها، تقریباً همیشه بهتر از یک اسپینت عمل میکنند.
پیانوهای کنسول چند اینچ کوتاهتر از مدلهای استودیو هستند. پیانوهای استودیو حدود 107 تا 114 سانتیمتر ارتفاع دارند. این کوتاهترین کابینتی است که میتواند یک عملکرد کامل را در بالای صفحه کلید قرار دهد. هر چیزی که بلندتر از یک پیانوی استودیو باشد، به عنوان یک پیانوی ایستاده شناخته میشود. (بهطور فنی، هر پیانویی که دارای صفحه صدای عمودی باشد میتواند به عنوان یک پیانوی ایستاده شناخته شود، اما این کلمه اغلب برای مدلهای کامل استفاده میشود.)
در سال 1863، هنری فورنو پیانوی خودکار را اختراع کرد که با استفاده از یک رول پیانو خود را مینوازد. یک ماشین عملکرد ضبط شده را بر روی رولهای کاغذ پر میکند و پیانوی خودکار عملکرد را با استفاده از دستگاههای پنوماتیک پخش میکند. معادلهای مدرن پیانوی خودکار شامل بوئزندورفر CEUS، یاماها دیسکلاویئر و QRS پیانومیشن است که از سلونوئیدها و MIDI به جای پنوماتیک و رولها استفاده میکنند.
پیانوی بیصدا یک پیانوی آکوستیک است که گزینهای برای خاموش کردن سیمها با استفاده از یک میله چکش درونگیر دارد. آنها برای تمرینهای خصوصی و بدون مزاحمت برای دیگران طراحی شدهاند. ادوارد رایلی پیانوی متغیر را در سال 1801 اختراع کرد. این ساز نادر دارای یک اهرم زیر صفحه کلید است که صفحه کلید را نسبت به سیمها جابجا میکند، بنابراین یک پیانیست میتواند در یک کلید آشنا بنوازد در حالی که موسیقی در یک کلید متفاوت صدا میدهد.
سپس، پیانوهای الکتریکی تقویتشده (1929)، پیانوهای الکترونیکی (1970)، و پیانوهای دیجیتال (1980) توسعه یافتند. پیانو الکتریکی در دهه 1960 و 1970 به یک ساز محبوب در ژانرهای جاز فیوژن، موسیقی فانک و راک تبدیل شد. اولین پیانوهای الکتریکی از اواخر دهه 1920 از سیمهای فلزی با یک پیکاپ مغناطیسی، یک تقویتکننده و یک اسپیکر استفاده میکردند.
پیانوهای الکتریکی که در موسیقی پاپ و راک دهه 1960 و 1970 بیشترین محبوبیت را داشتند، مانند Fender Rhodes، به جای سیمها از دندانههای فلزی استفاده میکردند و از پیکاپهای الکترومغناطیسی مشابه با پیکاپهای گیتار الکتریکی استفاده میکردند. سیگنال الکتریکی تولید شده سپس میتواند با یک تقویتکننده صفحهکلید تقویت شده یا با واحدهای افکت الکترونیکی دستکاری شود.
در موسیقی کلاسیک، پیانوهای الکتریکی عمدتاً به عنوان سازهای تمرینی یا تمرینی ارزانقیمت استفاده میشوند. با این حال، پیانوهای الکتریکی، به ویژه Fender Rhodes، به سازهای مهمی در موسیقی فانک و جاز فیوژن دهه 1970 و در برخی از ژانرهای موسیقی راک تبدیل شدند. پیانوهای الکترونیکی سازهای غیرآکوستیک هستند.
آنها سیم، دندانه یا چکش ندارند، بلکه نوعی سینتیسایزر آنالوگ هستند که صداهای پیانو را با استفاده از نوسانگرها و فیلترها شبیهسازی میکنند. آنها باید به یک تقویتکننده صفحهکلید و اسپیکر متصل شوند تا صدا تولید کنند (با این حال، برخی از صفحهکلیدهای الکترونیکی دارای تقویتکننده و اسپیکر داخلی هستند). بهطور متناوب، یک شخص میتواند با هدفون در محیطهای آرامتری پیانو الکترونیکی بنوازد.
پیانوهای دیجیتال میتوانند شامل پدالهای نگهدارنده، کلیدهای وزنی یا نیمهوزنی، گزینههای متعدد صوتی (مانند نمونههای ضبط شده یا شبیهسازی شده از پیانوی الکتریکی، ارگ هاموند، ویولن و غیره) و رابطهای MIDI باشند. ورودیها و خروجیهای MIDI پیانوی دیجیتال را به سایر سازهای الکترونیکی یا دستگاههای موسیقی متصل میکنند.
برای مثال، سیگنال MIDI خروجی یک پیانوی دیجیتال میتواند با یک سیم پچ به یک ماژول سینتیسایزر متصل شود، که به نوازنده امکان میدهد از صفحهکلید پیانوی دیجیتال برای نواختن صداهای سینتیسایزر مدرن استفاده کند. پیانوهای دیجیتال اولیه معمولاً فاقد مجموعه کامل پدالها بودند، اما نرمافزار شبیهسازی سازی پیانوهای بعدی مانند سری Yamaha Clavinova شبیهسازی لرزش همزمان سایر سیمها (مانند زمانی که پدال نگهدارنده فشرده میشود) را شبیهسازی کرده و مجموعههای کامل پدالها اکنون میتوانند شبیهسازی شوند.
توان پردازشی پیانوهای دیجیتال امکان ایجاد پیانوهای بسیار واقعگرایانه را با مجموعههای نمونه پیانوی چند گیگابایتی با تا 90 ضبطهای مختلف، هر کدام برای هر کلید تحت شرایط مختلف (بهطور مثال، نمونههایی از هر نوت با شدت ضربه نرم، شدید، با حمله سریع و غیره) فراهم کرده است. نمونههای اضافی لرزش همزمان سیمها هنگامی که پدال نگهدارنده فشرده میشود، رهاسازی کلیدها، افت دمپرها و شبیهسازی تکنیکهایی مانند دوباره پدال زدن را شبیهسازی میکنند.
پیانوهای دیجیتال مجهز به MIDI میتوانند یک جریان داده MIDI را خروجی دهند یا فایلهای MIDI را در رسانههای ذخیرهسازی دیجیتال (قبلاً دیسکهای فلاپی یا CD-ROM، اکنون معمولاً درایوهای فلش USB) ضبط و پخش کنند، که مشابه پیانوهای خودکار است. فایل MIDI فیزیک یک نوت را بهجای صدای حاصل از آن ضبط میکند و صداها را از ویژگیهای فیزیکی آنها بازتولید میکند (بهطور مثال، کدام نوت ضربه خورده و با چه سرعتی).
نرمافزار مبتنی بر کامپیوتر، مانند Modartt’s 2006 Pianoteq، میتواند برای دستکاری جریان MIDI در زمان واقعی یا بعداً برای ویرایش آن استفاده شود. این نوع نرمافزار ممکن است از هیچ نمونهای استفاده نکند اما یک صدا را بر اساس جنبههای فیزیکی که در ایجاد نوت نواخته شده دخیل هستند، ترکیب کند.
سازهای ترکیبی
در دهه 2000، برخی از پیانوها شامل پیانوی گراند یا ایستاده آکوستیک همراه با ویژگیهای الکترونیکی MIDI بودند. چنین پیانویی میتواند بهصورت آکوستیک نواخته شود یا صفحهکلید میتواند به عنوان یک کنترلکننده MIDI استفاده شود که میتواند یک ماژول سینتیسایزر یا نمونهبردار موسیقی را فعال کند. برخی از پیانوهای مجهز به ویژگیهای الکترونیکی مانند پیانوی خودکار Yamaha Disklavier، که در سال 1987 معرفی شد، با حسگرهای الکترونیکی برای ضبط و سولنوئیدهای الکترومکانیکی برای پخش پیانوی خودکار مجهز شدهاند.
حسگرها حرکات کلیدها، چکشها و پدالها را در حین یک اجرا ضبط میکنند و سیستم دادههای اجرا را بهعنوان یک فایل استاندارد MIDI (SMF) ذخیره میکند. در هنگام پخش، سولنوئیدها کلیدها و پدالها را حرکت میدهند و در نتیجه اجرای اصلی را بازتولید میکنند. Disklaviers مدرن معمولاً دارای مجموعهای از ویژگیهای الکترونیکی هستند، مانند یک ژنراتور صدای داخلی برای پخش ترکهای همراه MIDI، اسپیکرها، اتصال MIDI که از ارتباط با دستگاههای کامپیوتری و سازهای MIDI خارجی پشتیبانی میکند، پورتهای اضافی برای ورودی/خروجی صدا و SMPTE و اتصال به اینترنت. Disklaviers بهصورت مدلهای ایستاده، و گراند پیانو (شامل گراند کنسرت 9 فوتی) ساخته شدهاند.
ساخت و قطعات
پیانوها میتوانند بیش از 12000 قطعه جداگانه داشته باشند که شش ویژگی عملکردی را پشتیبانی میکنند: صفحهکلید، چکشها، دمپرها، پل، صفحه صدا و سیمها. بسیاری از قطعات پیانو از مواد انتخاب شده برای استحکام و دوام ساخته شدهاند. این بهویژه در مورد لبه بیرونی صدق میکند. لبه بهطور معمول از چوب سخت، معمولاً افرا سخت یا چوب راش ساخته شده است و جرم آن به عنوان یک جسم اساساً غیرقابل حرکت عمل میکند که از آن صفحه صدا منعطف بهتر میتواند ارتعاش کند.
لبههای چوب سخت معمولاً با چسباندن نوارهای نازک و انعطافپذیر چوب سخت ساخته میشوند که بلافاصله پس از اعمال چسب به شکل دلخواه خم میشوند. سیستم چوبهای چند لایه توسط سی. اف. تئودور اشتاینوی در سال 1880 برای کاهش زمان و هزینههای تولید توسعه یافت. قبلاً، لبه از چند قطعه چوب جامد ساخته شده بود که به هم متصل شده و روکش شده بودند، و سازندگان اروپایی این روش را تا اوایل قرن 20 ادامه دادند.
یک استثنای مدرن، بوزندورفر، سازنده اتریشی پیانوهای با کیفیت بالا، لبههای داخلی خود را از چوب جامد ساخته شدهاند که همان چوبی است که صفحه صدا از آن ساخته شده است. به جای جدا کردن لبه از ارتعاش، “اصل قاب رزونانس” آنها به قاب اجازه میدهد تا آزادانهتر با صفحه صدا ارتعاش کند، که رنگآمیزی و پیچیدگی بیشتری به صدای کلی میدهد.
پستهای چوبی ضخیم در قسمت زیرین (گراند) یا پشت (ایستاده) پیانو ساختار لبه را تثبیت میکنند و از چوب نرم برای پایداری ساخته شدهاند. نیاز به استحکام ساختاری که با چوب سخت و ضخیم و فلز ضخیم برآورده میشود، پیانو را سنگین میکند. حتی یک پیانوی کوچک ایستاده میتواند 136 کیلوگرم (300 پوند) وزن داشته باشد، و گراند کنسرت اشتاینوی (مدل D) 480 کیلوگرم (1060 پوند) وزن دارد. بزرگترین پیانوی موجود در بازار عمومی، فازیولی F308، 570 کیلوگرم (1260 پوند) وزن دارد.
صفحه پین و سیمها
پینبلاک که پینهای کوک را در جای خود نگه میدارد، یکی دیگر از مناطقی است که استحکام در آن اهمیت دارد. از چوب سخت (معمولاً افرا سخت یا چوب راش) ساخته شده و برای استحکام، پایداری و دوام چند لایه شده است. سیمهای پیانو که باید سالها تحت تنشهای شدید و ضربات سخت را تحمل کنند، از فولاد کربنی بالا ساخته شدهاند. آنها بهطور یکنواخت تولید میشوند تا تا حد امکان در قطر متفاوت نباشند، زیرا هر انحراف از یکنواختی باعث اعوجاج صوتی میشود.
سیمهای بیس پیانو از یک هسته فولادی با سیم مسی پیچیده ساخته شدهاند تا جرم آنها افزایش یابد در حالی که انعطافپذیری حفظ شود. اگر تمام سیمها در سراسر دامنه پیانو فردی (مونوشورد) بودند، سیمهای بیس بزرگتر صدای بالا را خفه میکردند. سازندگان با استفاده از سیمهای دوتایی (بیشورد) در تنور و سیمهای سهتایی (تریشورد) در سراسر تربل این مشکل را جبران میکنند.
صفحه چدنی
صفحه (هارپ) یا قاب فلزی پیانو معمولاً از چدن ساخته شده است. یک صفحه بزرگ مفید است. از آنجا که سیمها از هر دو انتها از صفحه ارتعاش میکنند، یک صفحه بهاندازه کافی بزرگ انرژی ارتعاشی زیادی را که باید از طریق پل به صفحه صدا منتقل شود، جذب میکند. در حالی که برخی از سازندگان از چدن در صفحات خود استفاده میکنند، اکثر سازندگان چدن را ترجیح میدهند.
قالبریزی و ماشینکاری چدن آسان است، انعطافپذیری کافی برای استفاده در پیانو دارد، بسیار مقاومتر از فولاد در برابر تغییر شکل است و به ویژه در برابر فشار مقاوم است. قالبریزی صفحه یک هنر است، زیرا ابعاد بسیار مهم هستند و آهن در حین خنک شدن حدود یک درصد جمع میشود. وارد کردن یک قطعه بسیار بزرگ فلز در پیانو یک نقص زیبایی بالقوه است. سازندگان پیانو با صیقل دادن، رنگآمیزی و تزئین صفحه بر این مسئله غلبه میکنند. صفحات اغلب شامل مدال تزئینی سازنده هستند.
اقدام برای سبکتر کردن پیانوها
آلکوآ در تلاش برای ساختن پیانوهای سبکتر، با سازندگان پیانو Winter and Company همکاری کرد تا پیانوهایی با استفاده از یک صفحه آلومینیومی در دهه 1940 بسازد. صفحات پیانوی آلومینیومی بهطور گستردهای پذیرفته نشدند و متوقف شدند. قبل از این، یک پیانو تقریباً بهطور کامل از آلومینیوم ساخته شده بود که در کشتی هوایی هیندنبورگ قرار داشت. قطعات متعدد مکانیزم پیانو عموماً از چوب سخت مانند افرا، چوب راش و شاخدار ساخته شدهاند؛ با این حال، از زمان جنگ جهانی دوم، سازندگان همچنین پلاستیکها را گنجاندهاند. پلاستیکهای اولیه که در برخی از پیانوها در اواخر دهه 1940 و 1950 استفاده میشد، پس از چند دهه استفاده قدرت خود را از دست دادند و فاجعهآمیز بودند.
از سال 1961، شعبه نیویورک شرکت اشتاینوی برخی از قطعات مکانیزم پیانو گراند Permafree خود را به جای بوشهای پارچهای از تفلون، مادهای مصنوعی که توسط DuPont توسعه یافته بود، استفاده کرد، اما به دلیل اصطکاک بیش از حد و کلیک کردن که در طول زمان ایجاد شد، این آزمایش را در سال 1982 متوقف کرد. تفلون از تغییرات رطوبت پایدار است در حالی که چوب مجاور آن با تغییرات رطوبت منقبض و منبسط میشود و باعث ایجاد مشکلات میشود.
اخیراً، شرکت Kawai پیانوهایی با قطعات مکانیزم ساخته شده از مواد مدرنتری مانند پلاستیک تقویت شده با فیبر کربن ساخته است و شرکت تولید کننده قطعات پیانو وسل خط جدیدی از قطعات کامپوزیتی با دقت طراحی شده را راهاندازی کرده است. تا کنون این قطعات عملکرد مناسبی داشتهاند، اما دههها طول خواهد کشید تا مشخص شود آیا دوام آنها برابر با چوب است یا خیر.
در همه پیانوها به جز کمکیفیتترین آنها، صفحه صدا از صنوبر جامد (یعنی تختههای صنوبر که بهصورت دانهای به هم چسبیدهاند) ساخته شده است. نسبت بالای استحکام به وزن صنوبر، امپدانس آکوستیکی را به حداقل میرساند در حالی که استحکام کافی برای تحمل نیروی فشاری سیمها را ارائه میدهد. بهترین سازندگان پیانو از صنوبر بدون نقص و با دانههای نزدیک استفاده میکنند که به دقت در طول مدت طولانی قبل از ساخت صفحات صدا آماده میشود. این همان موادی است که در ساخت صفحات صدای گیتار آکوستیک با کیفیت استفاده میشود. پیانوهای ارزان قیمت اغلب دارای صفحات صدای چند لایه هستند.
طراحی چکشهای پیانو نیاز به داشتن نمد چکش دارد که به اندازه کافی نرم باشد تا هارمونیکهای بسیار بالا و بلند که یک چکش سخت ایجاد میکند، تولید نشود. چکش باید به اندازه کافی سبک باشد تا وقتی یک کلید فشرده میشود، سریع حرکت کند، اما در عین حال باید به اندازه کافی قوی باشد تا بتواند سیمها را به شدت بزند وقتی نوازنده کلیدها را برای نواختن صدای بلند یا حملههای سرفورتسیمو فشار میدهد.
در سالهای اولیه ساخت پیانو، کلیدها معمولاً از کاج قندی ساخته میشدند. در دهه 2010، آنها معمولاً از صنوبر یا چوب لیندان ساخته میشوند. صنوبر معمولاً در پیانوهای با کیفیت بالا استفاده میشود. کلیدهای سیاه بهطور سنتی از چوب آبنوس ساخته میشدند و کلیدهای سفید با نوارهای عاج پوشیده میشدند. با این حال، از آنجا که گونههای تولیدکننده عاج اکنون در خطر انقراض و تحت حفاظت هستند یا در برخی کشورها غیرقانونی هستند، سازندگان تقریباً بهطور انحصاری از پلاستیکها استفاده میکنند.
همچنین، عاج به راحتی از پلاستیک تراشه میشود. عاج قانونی هنوز در مقادیر محدودی قابل دسترس است. یاماها پلاستیکی به نام ایوریت را توسعه داده است که بهطور مستقیم ظاهر و احساس عاج را تقلید میکند. سایر سازندگان نیز همین کار را انجام دادهاند.
تقریباً هر پیانوی مدرن دارای 52 کلید سفید و 36 کلید سیاه است که مجموعاً 88 کلید (هفت اکتاو و یک سوم کوچک، از A0 تا C8) دارد. بسیاری از پیانوهای قدیمی تنها 85 کلید (هفت اکتاو از A0 تا A7) دارند. برخی از سازندگان پیانو دامنه را به یک یا هر دو جهت بیشتر گسترش دادهاند. بهطور مثال، پیانوی Imperial Bösendorfer دارای نه کلید اضافی در قسمت بیس است که مجموعاً 97 کلید و دامنه هشت اکتاو را ارائه میدهد.
این کلیدهای اضافی گاهی زیر یک درب کوچک مخفی قرار میگیرند که میتواند برای جلوگیری از سردرگمی بصری برای پیانیستهای ناآشنا با کلیدهای اضافی، پوشیده شود، یا رنگ کلیدهای سفید اضافی برعکس (سیاه به جای سفید) است. اخیراً، تولیدکننده استرالیایی Stuart & Sons پیانویی با 108 کلید ساخته است که از C0 تا B8 را شامل میشود و نه اکتاو کامل را پوشش میدهد.
کلیدهای اضافی عمدتاً برای افزایش رزونانس از سیمهای مرتبط اضافه شدهاند. یعنی این سیمها بهطور همزمان با سایر سیمها هنگامی که پدال دمپر فشرده میشود، ارتعاش میکنند و صدای پرتری ایجاد میکنند. تنها تعداد بسیار کمی از قطعات موسیقی که برای پیانو ساخته شدهاند، از این نوتها استفاده میکنند. شرکت پیانوی اسباببازی Schoenhut پیانوهای گراند و ایستادهای را تولید میکند که تنها 44 یا 49 کلید دارند و فاصله کمتری بین صفحه کلید و پدالها دارند. اینها پیانوهای واقعی با مکانیزمهای عملی و سیمها هستند.
پیانوفورت امانوئل مور
یک نوع نادر از پیانو به نام پیانوفورت امانوئل مور دارای دو صفحه کلید است که یکی بالای دیگری قرار دارد. این ساز توسط آهنگساز و پیانیست مجارستانی، امانوئل مور (19 فوریه 1863 – 20 اکتبر 1931) اختراع شد. صفحه کلید پایین دارای 88 کلید معمولی است، در حالی که صفحه کلید بالا 76 کلید دارد. وقتی صفحه کلید بالا نواخته میشود، یک مکانیزم داخلی کلید مربوطه را در صفحه کلید پایین، اما یک اکتاو بالاتر، پایین میکشد.
این به پیانیست امکان میدهد تا با یک دست به دو اکتاو دست یابد، که در یک پیانوی معمولی غیرممکن است. به دلیل دو صفحه کلید بودن، اجرای آثار موسیقی که بهطور اصلی برای هارپسیکورد دو صفحهای، مانند واریاسیونهای گلدبرگ توسط باخ، بسیار آسانتر میشود، زیرا اجرای این آثار در یک پیانوی تک صفحه کلیدی متداول نیاز به حرکات پیچیده و دستهای تداخلدار دارد.
طراحی همچنین دارای یک پدال چهارم ویژه است که صفحه کلید پایین و بالا را متصل میکند، بنابراین وقتی صفحه کلید پایین نواخته میشود، نوت یک اکتاو بالاتر نیز نواخته میشود. حدود 60 پیانوفورت امانوئل مور ساخته شده است، عمدتاً توسط بوزندورفر. سایر سازندگان پیانو، مانند بشتاین، چیکرینگ و اشتاینوی و پسران نیز تعدادی ساختند.
پیانوها از روزهای اولیه دارای پدالها یا برخی معادلهای نزدیک به آن بودهاند. (در قرن 18، برخی از پیانوها از اهرمهایی که با زانوی نوازنده به سمت بالا فشرده میشدند به جای پدالها استفاده میکردند). بیشتر پیانوهای گراند در ایالات متحده دارای سه پدال هستند: پدال نرم (یونیکورد)، سستینوتو و پدال نگهدرنده، در حالی که در اروپا، استاندارد دو پدال است: پدال نرم و پدال نگهدارنده.
بیشتر پیانوهای ایستاده مدرن نیز دارای سه پدال هستند: پدال نرم، پدال تمرین و پدال نگهدارنده، اگرچه مدلهای قدیمیتر یا ارزانتر ممکن است پدال تمرین را نداشته باشند. در اروپا استاندارد برای پیانوهای ایستاده دو پدال است: پدال نرم و پدال نگهدارنده.
پدال نگهدارنده (یا پدال دمپر) اغلب به سادگی “پدال” نامیده میشود، زیرا بیشترین استفاده را دارد. این پدال در سمت راست گروه پدالها قرار دارد. این پدال دمپرها را از همه سیمها بلند میکند و نوتهای نواخته شده را نگه میدارد. علاوه بر این، با اجازه دادن به همه سیمها، از جمله آنهایی که بهطور مستقیم نواخته نمیشوند، بهطور همزمان ارتعاش کنند، صدای کلی را گسترش میدهد.
پدال نرم یا یونیکورد در سمت چپترین قسمت ردیف پدالها قرار دارد. در پیانوهای گراند، کل مجموعه عمل/صفحه کلید را به سمت راست میچرخاند (تعداد کمی از سازها به سمت چپ میچرخند) بهطوری که چکشها به دو سیم از سه سیم برای هر نوت برخورد میکنند. در پیانوهای اولیه که یونیسونهای آنها دوتایی بود نه سهتایی، عمل بهگونهای چرخیده بود که چکشها به یک سیم برخورد کنند، به این ترتیب نام یونیکورد یا “یک سیم”.
اثر این پدال نرمتر کردن نوت و همچنین تغییر تن آن است. در پیانوهای ایستاده این عمل امکانپذیر نیست. در عوض، پدال چکشها را به سیمها نزدیکتر میکند و اجازه میدهد تا چکشها با انرژی کمتری به سیمها برخورد کنند. این یک صدای کمی نرمتر تولید میکند، اما تغییری در تن ایجاد نمیکند. در پیانوهای گراند، پدال میانی پدال سستینوتو است. این پدال هر دمپری را که در لحظه فشردن پدال بلند شده باشد، نگه میدارد. این امکان را برای نگهداری نوتهای انتخابی (با فشردن پدال سستینوتو قبل از رها کردن نوتها) فراهم میکند، در حالی که دستهای نوازنده آزاد هستند تا نوتهای اضافی را بنوازند (که نگهداری نمیشوند).
این میتواند برای پاساژهای موسیقی با نقاط پایه بیس کم مفید باشد، که در آن یک نوت بیس نگهداری میشود در حالی که یک سری آکورد در بالای آن تغییر میکند، و سایر بخشهای دشوار. در بسیاری از پیانوهای ایستاده، پدال میانی به نام پدال “تمرین” یا پدال “سلسته” نامیده میشود. این یک قطعه نمد را بین چکشها و سیمها میاندازد و صدا را به شدت کاهش میدهد. این پدال میتواند هنگام فشردن به یک موقعیت “قفل” منتقل شود.
همچنین انواع غیر استاندارد وجود دارند. در برخی از پیانوها (گراند و ایستاده)، پدال میانی میتواند یک پدال نگهدارنده بیس باشد، یعنی وقتی فشرده میشود، دمپرها فقط از سیمهای بخش بیس بلند میشوند. نوازندگان از این پدال برای نگهداری یک نوت یا آکورد بیس منفرد در طول چندین اندازه استفاده میکنند، در حالی که ملودی را در بخش تربل مینوازند.
پیانوی پدالی، یا پیانوی پدالدار، یک نوع نادر از پیانو است که دارای یک صفحه کلید پدال در پایه است، طراحی شده برای نوازندگی بیس با پاها. پدالها میتوانند سیمهای بیس موجود روی پیانو را بنوازند، یا به ندرت، پدالها ممکن است مجموعهای از سیمها و مکانیزمهای چکش خاص خود را داشته باشند. در حالی که استفاده معمولی برای پیانوهای پدالدار تمرین موسیقی ارگ در خانه است، تعداد کمی از نوازندگان پیانوی پدالدار از آن به عنوان یک ساز اجرایی استفاده میکنند.
هنگامی که کلید فشرده میشود، یک واکنش زنجیرهای رخ میدهد تا صدا تولید شود. اول، کلید مکانیزم “ویپن” را بالا میبرد که جک را به چرخ چکش (یا مفصل گردنده) فشار میدهد. چرخ چکش سپس اهرم حامل چکش را بلند میکند. کلید همچنین دمپر را بالا میبرد؛ و بلافاصله پس از اینکه چکش به سیم ضربه میزند، دوباره سقوط میکند و به سیم اجازه میدهد که ارتعاش کرده و صدا تولید کند.
وقتی کلید رها میشود، دمپر دوباره روی سیمها میافتد، ارتعاش سیم را متوقف کرده و به این ترتیب صدا را متوقف میکند. سیمهای پیانو بهخودیخود صدای بلندی ندارند، اما ارتعاشات آنها به یک صفحه صدا بزرگ منتقل میشود که هوا را حرکت داده و به این ترتیب انرژی را به صدا تبدیل میکند. شکل نامنظم و قرارگیری خارج از مرکز پل اطمینان میدهد که صفحه صدا در تمام فرکانسها بهشدت ارتعاش میکند. دمپر بلند شده اجازه میدهد تا نوت صدا کند تا زمانی که کلید (یا پدال نگهدارنده) رها شود.
سه عامل وجود دارد که بر نوت یک سیم ارتعاشکننده تأثیر میگذارند:
- طول: همه عوامل دیگر ثابت، هرچه سیم کوتاهتر باشد، نوت بالاتر است.
- جرم واحد طول: همه عوامل دیگر ثابت، هرچه سیم نازکتر باشد، نوت بالاتر است.
- تنش: همه عوامل دیگر ثابت، هرچه سیم محکمتر باشد، نوت بالاتر است.
یک سیم ارتعاشکننده خود را به بسیاری از بخشهای کوچکتر تقسیم میکند که بهطور همزمان ارتعاش میکنند. هر بخش یک نوت خاص خود را تولید میکند که به آن جزء یا هارمونیک گفته میشود. ترکیب خالص دو نوت زمانی است که یکی دو برابر فرکانس دیگری باشد.
ضربه زدن به کلید پیانو با سرعت بیشتر دامنه امواج را افزایش میدهد و در نتیجه حجم صدا را زیاد میکند. از پیانیسیسمو (pp) تا فورتیسیمو (ff) سرعت چکش تقریباً به میزان صد برابر تغییر میکند. زمان تماس چکش با سیم از 4 میلیثانیه در pp به کمتر از 2 میلیثانیه در ff کوتاه میشود. اگر دو سیم تنظیمشده با یک نوت بهطور همزمان ضربه بخورند، صدای تولید شده توسط یکی دیگری را تقویت میکند و یک صدای ترکیبی بلندتر و با مدت کوتاهتری تولید میشود. اگر یکی از سیمها با دیگری همگامسازی نشده ارتعاش کند، آنها با هم تداخل میکنند و یک صدای نرمتر و با مدت طولانیتر تولید میکنند.
نگهداری
پیانوها سازهایی سنگین و قوی، اما در عین حال ظریف هستند. در طول سالها، حملکنندگان حرفهای پیانو تکنیکهای ویژهای برای حمل و نقل هر دو نوع پیانوهای گراند و ایستاده توسعه دادهاند که از آسیب به بدنه و عناصر مکانیکی پیانو جلوگیری میکند. پیانوها به تنظیم منظم نیاز دارند تا روی کوک درست باقی بمانند. چکشهای پیانو باید برای جبران سخت شدن تدریجی نمد تنظیم شوند و سایر قطعات نیز نیاز به تنظیم دورهای دارند.
پیانوها به نگهداری منظم نیاز دارند تا نمد چکشها و مکانیزم کلیدها بهدرستی کار کنند. پیانوهای قدیمی و فرسوده میتوانند توسط تعمیرکاران پیانو بازسازی یا تجدید شوند. سیمها در نهایت باید تعویض شوند. با تعویض تعداد زیادی از قطعات و تنظیم آنها، ابزارهای قدیمی میتوانند به اندازه پیانوهای جدید عملکرد داشته باشند.
تنظیم پیانو شامل تنظیم تنش سیمهای پیانو با یک آچار تخصصی است، بهطوری که فواصل بین نوتها بهطور دقیق هماهنگ شود و ساز در کوک بماند. در حالی که نوازندگان گیتار و ویولن سازهای خود را کوک میکنند، پیانیستها معمولاً یک تنظیمکننده پیانو، یک تکنسین تخصصی، را برای تنظیم پیانوهای خود استخدام میکنند. تنظیمکننده پیانو از ابزارهای خاصی استفاده میکند.
معنای اصطلاح “کوک” در زمینه تنظیم پیانو تنها یک مجموعه ثابت از نوتها نیست. تنظیم دقیق پیانو تعامل بین تمام نوتهای مقیاس کروماتیک را که برای هر پیانو متفاوت است، ارزیابی میکند و بنابراین نیاز به نوتهایی دارد که کمی از هر استاندارد نظری متفاوت باشند. پیانوها معمولاً به نسخه اصلاحشدهای از سیستم موسوم به “تمپرمنت مساوی” کوک میشوند.
در تمام سیستمهای کوک، هر نوت از رابطه آن با یک نوت ثابت انتخابشده، معمولاً نوت استاندارد بینالمللی “کنسرت A4” (دو بالای C وسط) مشتق میشود. اصطلاح A440 به فرکانس گسترده پذیرفته شده این نوت – 440 هرتز – اشاره دارد. رابطه بین دو نوت، که به آن فاصله میگویند، نسبت فرکانسهای مطلق آنها است. دو فاصله متفاوت زمانی که جفتهای نوتهای درگیر همان نسبت فرکانس را داشته باشند، بهطور یکسان درک میشوند.
سادهترین فاصلهها برای تشخیص و آسانترین فاصلهها برای تنظیم، آنهایی هستند که کاملاً (یعنی دارای یک نسبت عدد صحیح ساده) هستند. اصطلاح “تمپرمنت” به یک سیستم کوک اشاره دارد که فواصل درست (معمولاً پنجم کامل، که نسبت آن 3:2 است) را برای برآوردن یک ویژگی ریاضی دیگر اصلاح میکند. در “تمپرمنت مساوی”، یک پنجم با کمی باریکتر شدن اصلاح میشود، که با کمی پایین آوردن نوت بالا یا کمی بالا بردن نوت پایین بهدست میآید.
سیستم تمپرمنت همچنین به عنوان مجموعهای از “بلبرینگها” شناخته میشود. اصلاح یک فاصله باعث ایجاد نوسان میشود، که تغییرات در شدت صدای درک شده به دلیل تداخل بین نوتهای نزدیک (اما نابرابر) است. نرخ نوسان برابر با تفاوت فرکانس هر هارمونیکی است که برای هر دو نوت وجود دارد و با یکدیگر مطابقت دارند یا تقریباً مطابقت دارند. تنظیمکنندگان پیانو باید از گوش خود برای “کشش” کوک پیانو استفاده کنند تا آن را در کوک به نظر برسانند. این شامل تنظیم سیمهای بالاترین و پایینترین نوتها کمی بالاتر و پایینتر از آنچه که یک جدول فرکانس ریاضی (که در آن اکتاوها با دو برابر کردن فرکانس مشتق میشوند) پیشنهاد میکند، است.
نواختن و تکنیک
پیانو را میتوان از موسیقی نوشته شده، از گوش، یا از طریق بداههنوازی نواخت. در حالی که برخی از نوازندگان موسیقی محلی و بلوز خودآموختهاند، در موسیقی کلاسیک و جاز، سیستمها و مؤسسات آموزش پیانو خوبتأسیسشدهای وجود دارند که شامل امتحانات درجهبندیشده پیش از کالج، دیپلمها و مدارک دانشگاهی، کالجی و کنسرواتوار موسیقی، از B.Mus. و M.Mus. تا دکترای هنرهای موسیقی در پیانو میشود.
تکنیک پیانو در طی گذار از نواختن هارپسیکورد و کلاویکورد به فورتهپیانو تکامل یافت و در طی توسعه پیانوی مدرن ادامه یافت. تغییرات در سبکهای موسیقی و ترجیحات شنوندگان در طول قرن 19 و 20، و همچنین ظهور نوازندگان ویرتوز، به این تکامل و رشد رویکردها یا مدارس مختلف نواختن پیانو کمک کردند. اگرچه تکنیک اغلب تنها به عنوان اجرای فیزیکی یک ایده موسیقیایی دیده میشود، بسیاری از مربیان و نوازندگان بر ارتباط بین جنبههای فیزیکی و ذهنی یا احساسی نواختن پیانو تأکید میکنند. رویکردهای معروف به تکنیک پیانو شامل مواردی است که توسط دوروتی تابمن، ادنا گولاندسکی، فرد کارپوف، شارل-لوئیس هانون و اتو اورتمان ارائه شدهاند.
سبکهای اجرایی
بسیاری از آهنگسازان موسیقی کلاسیک، از جمله هایدن، موتزارت، شوبرت و بتهوون، برای فورتهپیانو، سازی نسبتاً متفاوت از پیانوی مدرن، آهنگسازی کردهاند. حتی آهنگسازان جنبش رمانتیک، مانند فرانتس لیست، فردریک شوپن، کلارا و روبرت شومان، فانی و فلیکس مندلسون و یوهانس برامس نیز برای پیانوهایی آهنگسازی کردهاند که از نظر صدا با پیانوهای مدرن قرن بیست و یکم متفاوت بودند.
موسیقیدانان معاصر ممکن است تفسیر خود را از آثار تاریخی از قرن 17 تا 19 تنظیم کنند تا تفاوتهای کیفیت صدا بین سازهای قدیمی و جدید یا تغییرات در سبک اجرای موسیقی را حساب کنند. از اواخر دوران بتهوون، فورتهپیانو به سازی بیشتر شبیه به پیانوی مدرن قرن 2000 تبدیل شد. پیانوهای مدرن تا اواخر قرن 19 بهطور گستردهای مورد استفاده قرار گرفتند. این پیانوها دامنه اکتاو بزرگتری نسبت به ساز فورتهپیانو داشتند، با اضافه شدن حدود 30 کلید بیشتر به ساز که دامنه بیس عمیق و تربل بالا را گسترش میداد.
تولید انبوه پیانوهای ایستاده توسط کارخانهها آنها را برای تعداد بیشتری از افراد طبقه متوسط قابل دسترس کرد. آنها در سالنهای موسیقی در طول قرن 19 ظاهر شدند و بهطور انفرادی یا در ترکیب با یک گروه کوچک رقص، سرگرمی فراهم کردند. همانطور که نوازندگان هارپسیکورد خوانندگان یا رقصندگان را روی صحنه همراهی میکردند یا برای رقصها مینواختند، پیانیستها نیز این نقش را در اواخر دهه 1700 و قرنهای بعدی به عهده گرفتند.
موسیقی راگتایم و جاز
در طول قرن 19، موسیقیدانان آمریکایی که برای مخاطبان قشر کارگر، به ویژه آهنگسازان آفریقایی-آمریکایی، ژانرهای موسیقی جدیدی بر اساس پیانوی مدرن توسعه دادند. موسیقی راگتایم، که توسط آهنگسازانی مانند اسکات جاپلین محبوب شد، تا سال 1900 به مخاطبان وسیعتری رسید. محبوبیت موسیقی راگتایم به سرعت توسط پیانو جاز جایگزین شد. تکنیکها و ریتمهای جدیدی برای پیانو اختراع شدند، از جمله استیناتو برای بوگیووگی و شیره صدا.
ترکیب جاز آمریکایی با صداهای سمفونیک در “راپسودی در آبی” توسط جورج گرشوین ترکیب جدیدی ایجاد کرد. تکنیک همراهی جاز با آواز به نام کامپینگ، توسط تکنیک دوک الینگتون مثال زده شد. موسیقی هانکیتونک که دارای سبک ریتمی متفاوتی از پیانو بود، در همان دوره محبوب شد. تکنیکهای بیباپ از جاز پدید آمدند، با آهنگسازان-پیانیستهای پیشرو مانند تلونیوس مانک و باد پاول.
در اواخر قرن 20، بیل اوانز قطعاتی ترکیب کرد که تکنیکهای کلاسیک را با آزمایشهای جاز ترکیب کرد. در دهه 1970، هربی هنکاک یکی از اولین آهنگسازان-پیانیستهای جاز بود که با استفاده از تکنیکهای موسیقی شهری جدیدتر مانند جاز-فانک و جاز-راک محبوبیت یافت.
پیانو در موسیقی راک و پاپ
پیانوها همچنین بهطور برجسته در راک اند رول و موسیقی راک توسط هنرمندانی مانند جری لی لوئیس، لیتل ریچارد، کیت امرسون (امرسون، لیک و پالمر)، التون جان، بن فولدز، بیلی جوئل، نیکی هاپکینز، ریک ویکمن، فردی مرکوری و توری آموس استفاده شدهاند.
در یک حراج در سال 2023 در ساتبی لندن، پیانوی یاماها فردی مرکوری که برای نوشتن “راپسودی بوهمی” و سایر آهنگهای کوئین استفاده شده بود، به قیمت 1.7 میلیون پوند (2.1 میلیون دلار) فروخته شد که ساتبیها ادعا میکنند یک رکورد برای پیانوی یک آهنگساز است. سبکهای مدرن موسیقی نیز آهنگسازانی را جذب کردهاند که برای پیانوی گراند مدرن مینویسند، از جمله جان کیج و فیلیپ گلس.
سبک برمهای سنتی
پیانو، که در زبان برمهای به نام “ساندایار” شناخته میشود، در طول دوره اواسط قرن 19 به رپرتوار موسیقی برمهای وارد شد، ابتدا به عنوان یک هدیه توسط سفیر ایتالیا به پادشاه میندون مین معرفی شد. این ساز بهسرعت توسط موسیقیدانان درباری بومیسازی شد و تکنیک نواختن جدیدی برای اجرای قطعات “مهاغیتا” توسعه یافت.
موسیقیدانان برمهای از تکنیک انگشتان قفلشده با هر دو دست برای اجرای یک خط ملودیک استفاده میکنند که امکان تزئینات آگوجیک و نوتهای زودگذر در اطراف یک ضرب ثابت را فراهم میکند. این تکنیک بر اساس تکنیک دو چکش زایلوفون بامبو “پاتالا” و تکنیک دو دستی طبل دایرهای “پات وینگ” است. در مقابل، سبکهای نواختن غربی شامل ملودی با دست راست و هارمونیهای همراه با دست چپ هستند.
تکنیک برمهای امکان نواختن بسیار سریع را فراهم میکند و به نوازندگان اجازه میدهد تا تزئینات پیچیده و متمایزی را لایهبندی کنند که تکنیکهای بیانگرانه استفاده شده در آواز سنتی برمهای را به تصویر میکشد. سبک برمهای با استفاده از مهارت و تزئینات برجسته، با بخشهای متناوب ریتم آزاد و ثابت، اما انعطافپذیر، شناخته میشود. نوازندگان برجسته برمهای معمولاً نام خود را با عنوان افتخاری “ساندایار” (مثلاً ساندایار هلا هتوت و ساندایار چیت سو) شروع میکنند.
کلام آخر
پیانو یکی از محبوبترین و متنوعترین سازهای موسیقی در جهان است که نقش بسیار مهمی در تاریخ موسیقی و تکامل آن داشته است، چرا که تو سبک های مختلفی مانند جاز، پاپ یا حتی راک اند رول نیز این ساز نقش آفرینی کرده. این ساز نه تنها در موسیقی کلاسیک، بلکه در سبکهای مختلف موسیقی معاصر نیز کاربرد دارد و به هنرمندان امکان میدهد تا احساسات و خلاقیت خود را به شکلی عمیق و تاثیرگذار بیان کنند.
پیانوهای آکوستیک با صدای طبیعی و غنی خود، تجربهای اصیل و کلاسیک از نوازندگی را ارائه میدهند که برای بسیاری از نوازندگان و علاقهمندان به موسیقی بسیار ارزشمند است. هرچند که این نوع پیانوها نیاز به مراقبت و نگهداری بیشتری دارند، اما بسیاری از هنرمندان و عاشقان موسیقی این تلاش را به دلیل کیفیت صدای بالا و حس نوازندگی واقعی آن میپذیرند.
در مقابل، پیانوهای دیجیتال با قابلیتهای مدرن و امکانات متنوع خود، گزینهای مناسب برای کسانی هستند که به دنبال راحتی و انعطافپذیری بیشتری در نوازندگی هستند. این پیانوها با قیمت مناسبتر، عدم نیاز به کوک مداوم و قابلیتهای اضافی مانند ضبط و پخش موسیقی و اتصال به کامپیوتر، انتخابی جذاب برای مبتدیان و نوازندگان حرفهای به شمار میروند.
انتخاب بین پیانو آکوستیک و دیجیتال بستگی به نیازها، بودجه و سلیقه شخصی هر فرد دارد. مهمترین نکته این است که هر دو نوع پیانو میتوانند تجربهای عمیق و لذتبخش از موسیقی را فراهم کنند و به نوازندگان امکان دهند تا دنیایی از صداها و احساسات را کشف و بیان کنند. از این رو، پیانو همچنان به عنوان یکی از برجستهترین و پرکاربردترین سازهای موسیقی باقی خواهد ماند و به توسعه و تکامل موسیقی کمک خواهد کرد.
پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!