چرا هوش مصنوعی متعلق به گوش ماست ؟
چرا هوش مصنوعی متعلق به گوش ماست؟ در این مقاله به سوال جواب میدهیم. در رقابت برای ادغام هوش مصنوعی در زندگی روزمره ما، شرکتهای فناوری با طیف گستردهای از دستگاههای هوشمند مجهز به هوش مصنوعی آزمایش میکنند. از عینکها و گردنبندهای هوشمند گرفته تا دستگاههای جیبی هوشمند، به نظر میرسد که شرکتها هر چیزی را امتحان میکنند تا ببینند چه چیزی موفق میشود. با این حال، در این تمرکز بر رابطهای بصری و لمسی، ممکن است برنده طبیعی و فوری انقلاب دستگاههای هوشمند را نادیده گرفته باشیم: گوشهای ما.
هوش مصنوعی مبتنی بر صدا مسئله راحتی نیست، بلکه نمایانگر تغییری بنیادی در نحوه درک و تعامل ما با هوش مصنوعی است. بسیاری از خدمات هوش مصنوعی تعامل صوتی ارائه میدهند، اما تنها تعداد کمی از شرکتهای بزرگ فناوری مکالمات را از طریق هندزفری میزبانی کردهاند، هدفون Galaxy Buds3 Pro سامسونگ مجهز به Galaxy AI برای ترجمه زنده هستند و هندزفری های برند ناتینگ Nothing Ear نیز ChatGPT را به عنوان دستیار صوتی خود ادغام کرده است. احتمالاً هدفونهای Pixel بعدی گوگل نیز AI Gemini را در خود جای خواهند داد.
با این حال، تعداد محدود گزینهها و خدمات در مقایسه با تعداد رابطهای بصری مجهز به هوش مصنوعی تعجبآور است، به خصوص با توجه به اینکه مکالمه طبیعیتر از تایپ کردن است و شنیدن صدا از لحاظ احساسی بهتر از خواندن متن میباشد و این در نهایت دلیل آن است که پینها و عینکها محل نهایی برای دستیاران هوشمند نخواهند بود.
هوش مصنوعی برای گوش ماست یا صفحهنمایش ها
صفحهنمایشها نیازمند تمرکز دید ما هستند و اغلب تعامل ما با دنیای فیزیکی اطرافمان را مختل میکنند. عینکهای هوشمند، هرچند نوآورانه، با چالشهایی از نظر پذیرش اجتماعی و قابلیت استفاده مواجهاند زیرا بسیار حجیم هستند. نیاز به نگاه کردن یا لمس مداوم یک دستگاه برای تعامل با هوش مصنوعی، مانعی بین ما و محیط اطرافمان ایجاد میکند و احتمالاً به جای بهبود، تجربیات روزمره ما را مختل میکند.
در مقابل، دستیاران هوش مصنوعی مبتنی بر صدا، ادغامی طبیعیتر و روانتر را در زندگی ما ارائه میدهند. عمل صحبت کردن و گوش دادن ذاتاً کارآمدتر و شهودیتر از ضربه زدن به صفحهنمایش است. با پیشرفت پردازش زبان طبیعی، مکالمه با هوش مصنوعی به طور فزایندهای روان میشود.
به عنوان مثال، OpenAI شروع به معرفی «حالت صدای پیشرفته» برای کاربران ChatGPT Plus کرده است که وعده مکالمات طبیعیتر و بلادرنگ با قابلیت تشخیص و پاسخ به احساسات را میدهد. تعامل صوتی شهودیتر و بسیار آسانتر از تایپ کردن بر روی صفحهنمایش یا پیمایش در رابطهای بصری است.
علاوه بر این، ما قبلاً با دستگاههای صوتی راحت هستیم. هندزفری و ایربادها به قدری فراگیر شدهاند که توسط افراد در تمام سنین در فعالیتهای روزانهشان استفاده میشوند، نه فقط برای موسیقی بلکه برای کتابهای صوتی، پادکستها و تماسهای تلفنی. این راحتی موجود با فناوری صوتی، پایهای کامل برای ادغام دستیاران هوش مصنوعی فراهم میکند.
علاوه بر این، دستیاران هوش مصنوعی مزایای قابل توجهی برای دسترسی نیز دارند. برای کاربران کمبینا و روشن دل، این دستگاهها راهی طبیعی برای تعامل با هوش مصنوعی بدون اتکا به صفحهنمایشها فراهم میکنند. افراد دارای مشکلات حرکتی میتوانند از فرمانهای صوتی بهرهمند شوند که اغلب راحتتر از تایپ کردن یا ضربه زدن هستند. هوش مصنوعی مبتنی بر صدا میتواند برای افرادی که مشکلات خواندن یا دیسلکسی دارند، تغییردهنده بازی باشد و راهی آسانتر برای دسترسی و پردازش اطلاعات ارائه دهد.
با این حال، هنوز مسائل زیادی برای حل کردن وجود دارد. مسئله اطلاعات قابل اعتماد بسیار مهم است، زیرا هذیانهای هوش مصنوعی، مواردی که در آن هوش مصنوعی اطلاعات نادرست یا بیمعنی تولید میکند، همچنان نگرانی قابل توجهی هستند. حریم خصوصی نیز یک ملاحظه حیاتی است: چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که این دستگاهها فقط زمانی که ما میخواهیم گوش میدهند و پاسخ میدهند؟
بسیاری از افراد همین مشکل را با اسپیکرهای هوشمند در خانه تجربه کردهاند. همچنین خطر اساسیتری از وابستگی بیش از حد به دستیاران هوش مصنوعی وجود دارد که میتواند بر توانایی ما در فکر کردن و عمل کردن مستقلانه تأثیر بگذارد.
روابط با هوش مصنوعی
علیرغم این چالشها، واضح است که ما در حال تعقیب یا شاید با سرعت به سوی واقعیتی شبیه به فیلم علمی تخیلی «او» (Her) محصول 2013 هستیم. این فیلم علمی تخیلی مردی را به تصویر میکشد که عاشق یک سیستم هوش مصنوعی مبتنی بر هندزفری با صدای اسکارلت جوهانسن میشود. فیلم به بررسی ارتباطات عاطفی عمیقی میپردازد که میتواند بین انسانها و هوش مصنوعی شکل بگیرد، هنگامی که آنها از آزمون تورینگ بسیار فراتر رفتهاند و لحن آن به اندازهای که ممکن است انتظار داشته باشید ناخوشایند نیست.
ده سال پیش، این تصویر ممکن بود دور از ذهن به نظر برسد، اما امروز نه. اتصال عاطفی به چیزی با صدا بسیار آسانتر است. مرز بین علمی تخیلی و واقعیت به سرعت در حال محو شدن است و ما اکنون شاهد مثالهایی از افراد هستیم که با هوش مصنوعی پیوندهای عاطفی عمیقی برقرار میکنند. در ژاپن، به عنوان مثال، حدود 4000 مرد با هولوگرامهای هوش مصنوعی با استفاده از گواهینامههای صادر شده توسط Gatebox ازدواج کردهاند، دستگاهی که حدود 1000 دلار قیمت دارد.
اخیراً، ChatGPT حتی صدای اسکارلت جوهانسن را برای آواتار خود «Sky» تقلید کرده است (شاید بهطور غیرعمدی). هنگامی که OpenAI مجبور شد این ویژگی را به دلیل مسائل قانونی احتمالی حذف کند، واکنش شدید کاربران را که به این صدا وابسته شده بودند، برانگیخت. واکنشی مشابه اما شدیدتر را در فوریه 2023 مشاهده کردیم، زمانی که Replika، چتبات تولیدی هوش مصنوعی، نرمافزار خود را تغییر داد تا ویژگیهای صمیمی خاصی از جمله ابراز عشق و نمایشهای مجازی محبتگونه را حذف کند.
بسیاری از افراد دچار پریشانی روانی قابل توجهی شدند که شبیه به از دست دادن یک رابطه واقعی بود. به دلیل این اعتراضات، Replika به سرعت این ویژگیها را برای آنها بازگرداند. هوش مصنوعی در شبیهسازی مراقبت عالی است، اما آیا واقعاً میتواند آسیبپذیری عاطفی را پاسخ دهد؟ بدیهی است که با پیمایش این مرز جدید روابط انسان و هوش مصنوعی، نگرانیهای اخلاقی بسیاری بروز میکند.
از دیدگاه یک چارچوب اخلاق مراقبتی، هوش مصنوعی در شبیهسازی توجه و ارائه گوش غیرقضاوتی بسیار خوب عمل میکند. با این حال، هوش مصنوعی نمیتواند واقعاً احساسات را پاسخ دهد یا آسیبپذیری واقعی را نشان دهد. علاوه بر این، برخلاف روابط انسانی، افراد میتوانند هر زمان که بخواهند هوش مصنوعی را نادیده بگیرند یا خاموش کنند، بدون هیچگونه پیامدی. این همه یک توهم قانعکننده است، هرچند آرامشبخش، که اساساً با داد و ستد روابط انسانی متفاوت است.
هوش مصنوعی ممکن است بر روی صفحهنمایشها شروع شده باشد، اما همانطور که به بهبود توانایی خود در درک زمینه و شرکت در مکالمات طبیعی ادامه میدهد، گوشهای ما به رابط اصلی این شکل جدید تعامل تبدیل خواهند شد و ما باید با این آینده با دقت برخورد کنیم. چالش این خواهد بود که در نوجویی و جذابیت دستیاران صوتی غرق نشویم و جوهره ارتباط انسانی را که هیچ الگوریتمی نمیتواند تقلید کند، حفظ کنیم.
کلام آخر
در نتیجه، با توجه به روندهای جاری و پیشرفتهای فناوری، واضح است که دستیاران هوش مصنوعی به زودی به هندزفری بیسیم راه خواهند یافت. این تحول نه تنها تجربه کاربری را سادهتر و طبیعیتر میکند، بلکه ارتباط عمیقتری با فناوری را نیز فراهم میآورد. با این حال، مهم است که به خطرات احتمالی از جمله کاهش مهارتهای ارتباطی انسانی و نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی توجه کنیم.
در حالی که هوش مصنوعی به بهبود تعاملات ما کمک میکند، نباید فراموش کنیم که ارتباطات انسانی و روابط واقعی همچنان بیهمتا و ارزشمند هستند. همگامی هوشمندانه با این فناوریها و حفظ تعادل بین استفاده از هوش مصنوعی و ارتباطات انسانی، کلید موفقیت در این مسیر خواهد بود.
پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!