پل موسیقایی | موسیقی فولکلور اسکاندیناوی
در این مقاله ما به موسیقی فولکلور اسکاندیناوی میپدازیم و سفر دوردستی به کشورهای اسکاندیناوی یعنی سوئد، نروژ و دانمارک میرویم. با اینکه فاصلهای بیش از 4000 مایل از پکن، چین تا استکهلم، سوئد وجود دارد، اما در اینجا نیز با سازهای موسیقی مشابهی که در موسیقی سنتی چین یافت میشوند، روبرو میشویم. در واقع، برخی از این سازها احتمالاً هزاران سال پیش اجداد موسیقایی مشترکی داشتهاند!
در ژنو، ایلینوی، اواسط ژوئن به معنای آغاز «روزهای سوئدی» است. این جشنواره محبوب سالانه بیش از 200,000 شرکتکننده دارد که از سراسر ایلینوی و حتی فراتر از آن میآیند تا جشنواره اسکاندیناویای نیمه تابستان را جشن بگیرند. در سوئد و دیگر کشورهای نوردیک، جشنواره نیمه تابستان یا “میدسومار” محبوبترین تعطیلات پس از یول (کریسمس) است. اگرچه این جشن در زمان انقلاب تابستانی (اولین روز تابستان) برگزار میشود، اما به آن “نیمه تابستان” میگویند، زیرا این روز نقطه میانی فصل گرم در آب و هوای خنک نوردیک است.
موسیقی فولکلور اسکاندیناوی ریشههای کهنی دارد اما همچنین تحت تأثیر موسیقی هنری اروپا قرار گرفته است. عناصر موسیقی باستانی، مانند استفاده از پنجمهای موازی در موسیقی ایسلندی یا استفاده از ربع پردهها در آوازها، به موسیقی اسکاندیناوی برای گوشهای مدرن غربی صدایی خاص و غیرعادی میبخشند.
بسیاری از ترانههای سنتی فولکلور در مُدهای مختلفی نوشته شدهاند که خارج از سیستم ماژور و مینور غربی هستند، در حالی که برخی دیگر در کلیدهای ماژور نوشته شدهاند که موزیکولوژیست، برونو نتل، آنها را بهعنوان کلیدهای «شاد» توصیف میکند که به موسیقی دوره کلاسیک نزدیکتر هستند. این ترکیب از سنتهای باستانی با موسیقی هنری نشان میدهد که موسیقی هنری اروپا و موسیقی فولکلور به یکدیگر وابسته بوده و با هم تکامل یافتهاند.
بسیاری از جنبههای مدال، تکنیکهای آوازی و عباراتی که در موسیقی فولکلور اسکاندیناوی وجود دارند، به موسیقی قرن 21 منطقه ادغام شدهاند. به عنوان مثال، سبک هوی متال به شدت تحت تأثیر مقیاسهای فولکلور اسکاندیناوی، الگوهای ریتمیک و سبکهای آوازخوانی قرار گرفته است. موسیقیدانان محبوب در ژانرهای دیگر نیز از این سنت فولکلور الهام گرفتهاند.
آهنگساز و خواننده ایسلندی، بیورک، نمونهای برجسته است که تکنیکهای آوازخوانی سنتی ایسلندی را در موسیقی الکترونیک خود بهکار برده است. به عنوان مثال، در آهنگ “Big Time Sensuality” بیورک، میتوانید به صداسازیهای خاص او توجه کنید. همچنین، تأثیرات فولکلور اسکاندیناوی مدتهاست که مورد علاقه آهنگسازان فیلم بوده است. عناصر فولکلور را میتوان در موسیقی محبوب فیلم “Frozen” دیزنی که به تازگی نیز قرار است سومین قسمت آن نیز بیاید و همچنین در موسیقی متن سریال تلویزیونی “Vikings” شبکه آمازون شنید.
سنتهای آوازی
کولنینگ (Kulning)
برخی از قدیمیترین قطعات موسیقی در سوئد و نروژ، آوازها هستند. کولنینگ یک آواز بدون همراهی است که معمولاً توسط زنان برای هدایت گوسفندان، بزها و یا گاوها خوانده میشود. این آوازهای هدایتکننده به دلیل کیفیت رازآلودشان معروف هستند و شامل ربعپردهها و نیمپردهها هستند که به آوازها شخصیتی منحصر به فرد میبخشند که در سبکهای موسیقی “کلاسیک” یا محبوب غربی یافت نمیشود و به گوشهای غربی، صدایی “بلوزی” میبخشند. خواننده در یک رجیستر بالا میخواند تا صدا در سراسر دشتهای وسیع پخش شود.
کویدینگ (Kveding)
در نروژ، سنت موسیقی آوازی با نام کویدینگ شناخته میشود که به معنای “آواز خواندن” است. یک نوع محبوب از آهنگهای فولکلور که به قرون وسطی بازمیگردد، “استِو” نامیده میشود. “استِو” در انگلیسی به “stave” ترجمه میشود و به هجاهای تأکید شده در شعر متریک اشاره دارد. یک استِو شامل بندهای کوتاه چهارخطی با حس قوی ریتم و قافیه است. کسی که استِو را اجرا میکند، “کویدر” یا “کویدار” نامیده میشود.
بالادها (Ballads)
در اسکاندیناوی، بالادها یک ژانر موسیقی سنتی بسیار محبوب هستند. بالادها برخلاف استِوهای کوتاه، آهنگهای روایی بلندتری هستند. در واقع، بالادها چنان در سنت موسیقی اسکاندیناوی جایگاه ویژهای دارند که به اندازه موسیقی سازی مهم محسوب میشوند. بالادهای اسکاندیناوی به دلیل ویژگیهای شاعرانه و داستانسراییشان معروف هستند.
در اسکاندیناوی، خوانندهای که در اجرای بالاد تخصص دارد (بالادخوان) به عنوان “ویسسانگر” (vissångare) شناخته میشود و آهنگ به نام “ویزا” (visa) در سوئدی و “ویسه” (vise) در نروژی نامیده میشود. این آهنگها داستانی را در بسیاری از بندها روایت میکنند و با همراهی سادهای از آکاردئون، پیانو یا گیتار اجرا میشوند.
این سنت تا قرن بیستم ادامه داشته و حتی امروز نیز بالاد به عنوان یک هنر محترم باقی مانده است. خواننده-ترانهسراهای اسکاندیناوی همچنان به سنت بالاد ادامه میدهند. یکی از نمونههای این هنرمندان، لارس وینربک، یکی از محبوبترین موسیقیدانان سوئد، است.
آوازهای گروهی (Sing Alongs)
آواز خواندن گروهی و همراهی جامعه در آوازخوانی، بخش مهمی از فرهنگ موسیقی سوئد است. بالادها و دیگر آهنگهای فولکلور اغلب در مراسمهای جمعی خوانده میشوند. در کتاب خاطرات آهنگهایش “Sweet Music“، هلگا سندبرگ، دختر شاعر سوئدی-آمریکایی، کارل سندبرگ، نشان میدهد که چگونه خانوادهاش سنت قوی موسیقی فولکلور را از سوئد به ایالات متحده در غرب میانه آوردهاند. او حتی در جریان سفری به سوئد در منطقه اوسترگوتلاند، با بستگان خود آهنگهای فولکلور سوئدی خواند.
امروزه، برنامه تلویزیونی “Allsång på Skansen” (آوازخوانی در اسکَنسن) این سنت را زنده نگه میدارد. از دهه 1930 میلادی، آوازخوانیهای گروهی به طور منظم در شهر اسکَنسن برگزار شده و از دهه 1970 تلویزیونی شده است. هزاران سوئدی در اسکَنسن گرد هم میآیند تا همراه با مجری و مهمانان مشهور آهنگهای سنتی را بخوانند و بیش از یک میلیون بیننده در خانهها نیز با آنها همراه میشوند.
سنتهای موسیقی سازی
1. لور اسکاندیناوی
2. هاردینگفل نروژی
3. لانگلیک نروژی
4. بوکهورن سوئدی
5. هامل دانمارکی
6. نیکلهارپا سوئدی
لور (Lur)
قدیمیترین شواهد از سازهای موسیقی در اسکاندیناوی به دوران عصر برنز بازمیگردد، که شامل شاخهای طبیعی به نام لور است که در باتلاقهای سراسر دانمارک و همچنین در سوئد و نروژ و همچنین شمال آلمان کشف شدهاند. لور که به صورتهای دیگری همچون “لوره” یا “لورر” نیز نوشته میشود، یک شاخ بلند است که فاقد سوراخهای انگشتی است.
بسیاری از نمونهها به صورت خمیده و برخی دیگر صاف هستند. لورهای خمیده به منظور حمل آسانتر طراحی شدهاند. این ساز یک ابزار جنگی بود، بنابراین امکان حمل و نقل آسان و استفاده از آن در میدان نبرد اهمیت داشت. در حماسههای ایسلندی، گفته شده است که لور برای علامت دادن به نیروها و همچنین ترساندن دشمنان استفاده میشده است.
بوکهورن (Bockhorn)
بوکهورن یا بکهورن یکی دیگر از سازهای باستانی نوردیک است. بوکهورن به نوعی نسخه سازی شده و باستانی از کولنینگ است و برای فراخواندن گلههای گاو، گوسفند یا بز و یا ترساندن شکارچیان احتمالی استفاده میشد. این ساز از شاخ قوچ یا بز ساخته میشود و دارای سوراخهای انگشتی است که امکان نواختن ملودیها را فراهم میکند. برای چنین سازی با ساختار ساده، صدای پیچیده و ظریفی دارد. آهنگسازان امروزی برای ایجاد تأثیر خاص از آن استفاده میکنند و صدای آن در موسیقی متن فیلم “Frozen” و برنامه تلویزیونی “Vikings” شنیده میشود.
هاردانگر فیدل (Hardanger Fiddle)
دو نوع ساز برجسته در موسیقی فولکلور اسکاندیناوی، ویولن و دالسیمِر هستند. ویولن در چندین نوع مختلف وجود دارد، از جمله ویولن استاندارد که به عنوان ویولن شناخته میشود. یکی از انواع متمایز ویولن، ویولن هاردانگر نروژی است. ویولن هاردانگر دارای هشت یا نه سیم است، در حالی که ویولن معمولی (استاندارد) چهار سیم دارد و از چوب نازکتری ساخته شده است.
چهار سیم بالایی مانند ویولن نواخته میشوند، در حالی که سایر سیمها به طور همصدا ارتعاش میکنند. در مقایسه با ویولن استاندارد، گردن ویولن هاردانگر کوتاهتر است و پل آن صافتر است. گریگ، آهنگساز مشهور نروژی، قطعاتی از ویولن هاردانگر را در ترکیبات خود بهکار برد، درست مانند کولنینگ. این ساز در موسیقی متن فیلمهای محبوب “ارباب حلقهها” ساخته هاوارد شور نیز به کار رفته است و به فیلم حال و هوای سرزمینی دور در زمانی دور را میبخشد.
نیکلهارپا (Nyckelharpa)
یکی دیگر از سازهایی که به ویولن مرتبط است، نیکلهارپای سوئدی است. نیکلهارپا ظاهری شبیه به ویولن استاندارد دارد، اما از نظر ساختار به هاردی-گاردی نزدیکتر است. این ساز دارای کلیدهایی است که به تانژانتهایی متصل هستند که با فشار دادن کلید، ارتفاع صدای سیم را تغییر میدهند. نیکلهارپای مدرن کروماتیک بوده و دارای 16 سیم است: سه سیم ملودی، یک سیم درونصدا، و 12 سیم همصدا. این ساز دارای 37 کلید چوبی است که به گونهای قرار گرفتهاند که زیر سیمها به صورت کشویی حرکت کنند.
نمونههای اولیه نیکلهارپا کلیدهای کمتری داشتند و سیمهای همصدای کمتری (یا هیچکدام) نداشتند، همچنین سیمهای ملودی کمتر و سیمهای درونصدا برجستهتر بودند. نیکلهارپا اخیراً دوباره در سوئد و در سراسر جهان محبوب شده است، با موسیقیدانان مشهوری مانند میرکور.
دالسیمِرهای اسکاندیناوی (Scandinavian Dulcimers)
دالسیمِر نوعی ساز زهی است که با انگشت یا با مضراب نواخته میشود. در اسکاندیناوی، دالسیمِرها در انواع مختلفی وجود دارند، از جمله هامل دانمارکی و لانگلیک نروژی. انواع اسکاندیناوی دالسیمِرها اغلب به عنوان سازهای تکنواز استفاده میشوند. اکثر دالسیمِرها دارای پنج یا شش سیم هستند که شامل سیمهای درونصدا و ملودی میشود.
در گذشته، این سازها اغلب به مقیاسهایی تنظیم میشدند که با مقیاس ماژور مدرن متفاوت بودند. مانند کولنینگ، فواصل خارج از مقیاسهای نیمپردهای و تمامپردهای استفاده میشدند، از جمله ربعپردهها. این امر به ویژه در درجات سوم و هفتم مقیاسها صادق بود و به دالسیمِر صدایی «بلوزی» میبخشید.
اسپلمانسلاگ (Spelmanslag)
در سوئد و نروژ، نوازنده موسیقی فولکلور “اسپلمان” نامیده میشود و “اسپلمانسلاگ” به گروهی از نوازندگان موسیقی فولکلور اشاره دارد. این گروهها علاوه بر نقش موسیقایی، وظیفه اجتماعی نیز دارند. در حالی که این گروهها ممکن است برای اجرای خود دستمزدی دریافت کنند، اما به عنوان گروههای آماتور محسوب میشوند زیرا هر پولی که به دست میآید، به خود گروه تعلق میگیرد و نه به نوازندگان فردی.
بیشتر نوازندگان در گروه ملودی را مینوازند، در حالی که برخی دیگر هارمونی (که معمولاً بر اساس رابطه ششم یا سوم از ملودی ساخته میشود) را مینوازند. بسیاری از نوازندگان از ویولن استاندارد استفاده میکنند، اما ویولن هاردانگر و نیکلهارپا نیز نواخته میشوند. کنترباس، گیتار، دالسیمِرها و آکاردئون نیز ممکن است به گروه اضافه شوند و حمایت هارمونیک ارائه دهند.
سنتهای رقص فولکلور
بخش زیادی از موسیقی سازی در اسکاندیناوی رقصهای فولکلور هستند. بسیاری از این رقصها در دربارهای اروپایی و شهرها منشأ گرفته و بعداً به روستاها منتقل شدهاند. بسیاری از آنها در کشورهای دیگر منشأ داشته و از مرزهای ملی عبور کردهاند تا در طول مسیر به سبکهای موسیقی منحصربهفرد تبدیل شوند.
به عنوان مثال، “پولسکا” یا “پولکا” یک رقص فولکلور محبوب در سوئد است که از لهستان سرچشمه گرفته است. با این حال، هنگامی که این رقصها به اسکاندیناوی رسیدند، مردم آنجا با استفاده از عناصر ملودیک و سازبندیهای خاص نوردیک، آنها را به سبکهای خود تبدیل کردند.
کلام آخر
موسیقی فولکلور اسکاندیناوی، با ریشههای کهن و ترکیب آن با عناصر موسیقی هنری اروپا، به یک میراث فرهنگی غنی و پیچیده تبدیل شده است. این موسیقی، با استفاده از مقیاسها و سازهای منحصر به فرد، صدایی خاص و متفاوت را برای گوشهای مدرن به ارمغان میآورد. از آوازهای باستانی مانند کولنینگ و کویدینگ گرفته تا سازهای سنتی مانند نیکلهارپا و ویولن هاردانگر، هر یک از این عناصر، نقشی مهم در حفظ و ارتقای این سنتها داشتهاند.
امروزه، این میراث در موسیقیهای مدرن و حتی در فرهنگ عامه مانند فیلمها و تلویزیون ادامه دارد و نشان میدهد که چگونه سنتهای فولکلور همچنان میتوانند الهامبخش نسلهای جدید باشند. آشنایی با این فرهنگ موسیقایی، نه تنها دریچهای به تاریخ و فرهنگ اسکاندیناوی میگشاید، بلکه به ما نشان میدهد که چگونه موسیقی میتواند به عنوان پلی بین گذشته و حال، به حفظ و انتقال میراثهای فرهنگی کمک کند. برای گوش دادن به موسیقی موسیقی فولکلور اسکاندیناوی پیشنهاد میشود از هدفون و اسپیکر اصل استفاده کنید.
پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!