روز بزرگداشت حافظ و تاثیر او در موسیقی در بیستم مهر
در این مقاله به روز بزرگداشت حافظ و تاثیر او در موسیقی میپردازیم. خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی متولد 727 هجری قمری که به القاب مختلفی همچون لسانالغیب، ترجمانالاسرار، لسانالعرفا و ناظمالاولیا شناخته میشود، یکی از برجستهترین شاعران ایران است. او که با تخلص حافظ شناخته میشود، بیشتر بهخاطر اشعار غزل خود شهرت دارد. گفته میشود که حافظ در سرودن اشعار خود تحت تأثیر سبک خواجوی کرمانی بوده و همانندی آثارش با شعرهای خواجو در میان اهل ادب معروف است.
حافظ یکی از تأثیرگذارترین شاعران فارسیزبان بوده که تأثیر وی تا شاعران پس از او نیز ادامه یافته است. در قرنهای هجدهم و نوزدهم میلادی، اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و نام او در محافل ادبی جهان غرب نیز طنینانداز شد. در تقویم رسمی ایران، روز 20 مهر بهعنوان روز بزرگداشت حافظ نامگذاری شده و هر ساله در این روز، مراسم بزرگداشت حافظ با حضور پژوهشگران از سراسر جهان در آرامگاه او در شیراز برگزار میشود.
زندگینامه حافظ
خواجه شمسالدین محمد بن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی متولد 727 هجری قمری است. گفته شده است که حافظ در سالهای جوانی بهعنوان شاگرد نانوا کار میکرده و همچنین از نسخههای خطی نیز رونوشت تهیه میکرده است. اطلاعات درباره تحصیلات و تدریس حافظ بیشتر از طریق اشارههای خودش در اشعارش و همچنین مقدمه کوتاهی است که محمد گلندام نوشته است.
درباره تبار حافظ نیز نظرات متفاوتی وجود دارد. انصاری کازرونی اصالت خاندان حافظ را به عراق عجم نسبت داده و زادگاه او را محله شیادان شیراز میداند. اما فخرالزمانی قزوینی تبار او را به کوپای اصفهان و مادرش را اهل کازرون دانسته است. برخی منابع لقب پدر او را «بهاءالدین» یا «کمالالدین» ذکر کردهاند. زرینکوب اما این اطلاعات را افسانهای دانسته و معتقد است که اختلاف در روایتها به دلیل تلاش ساکنان شهرهای مختلف برای انتساب حافظ به شهرشان بوده است.
در مورد زندگی حافظ، گفته میشود که او دوران زندگی خود را در شیراز سپری کرده و دلبستگی زیادی به این شهر داشته است. این علاقه در اشعارش نیز دیده میشود، بهطوری که حافظ به اماکن معروف شیراز مانند مصلی و آب رکنآباد اشاره کرده و در برخی از معروفترین غزلهایش مانند «اگر آن ترک شیرازی» و «خوشا شیراز و وضع بیمثالش» از شیراز و زیباییهایش سخن گفته است.
حافظ از سالهای جوانی به تحصیل پرداخته و در نزدیکی نانوایی که در آن شاگردی میکرده، مکتبخانهای وجود داشته که او در آنجا به تحصیل مشغول میشده است. او با ادبیات عربی و علوم اسلامی آشنا بوده و در اشعارش به حضور در مدرسه و درسهای صبحگاهی اشاره کرده است. همچنین، حافظ قرآن را با قرائتهای مختلف حفظ کرده و تخلص «حافظ» نیز به همین موضوع اشاره دارد.
حافظ در اشعارش به حضورش در مدرسه، چهل سال تحصیل علوم، درسهای صبحگاهی و حفظ قرائتهای مختلف قرآن اشاره کرده است. شهرت حافظ چنان گسترده بود که حاکمان دور و نزدیک او را به دربار خود دعوت میکردند. او در طول زندگی با سلاطین و بزرگان زیادی در تعامل بود و با اهل علم و ادب همنشینی میکرد. با این حال، حافظ هیچگاه بهطور رسمی به گروههای مختلف صوفیان یا دیگر فرقهها نپیوست و از آنان جدا ماند. او در اشعار خود ریاکاری و مردمفریبی را بزرگترین گناه میدانست و همواره به تظاهرکنندگان تاخته است.
فضای اشعار حافظ
مکتب فکری حافظ بر اساس “رندی” است. رندی برای او مفهومی فلسفی و روشنفکرانه است و رند کسی است که حامل پیامهای فکری حافظ میباشد. بسیاری از صاحبنظران معتقدند که حافظ غزل فارسی را به اوجی رساند که دیگر تکرار نشد. شعر حافظ سه فضای عمده دارد: عاشقانه، عارفانه و مدحی. یکی از برجستهترین ویژگیهای سبک حافظ “پریشانی” اشعار اوست، به این معنی که هر بیت از شعر حافظ بهطور مستقل معنای خود را دارد و گاه ارتباطی با دیگر ابیات غزل ندارد. همین ویژگی باعث شده که بهنظر برسد موضوع شعر دائماً تغییر میکند، اما در حقیقت، موضوع اصلی ثابت است و تنها روش بیان آن تغییر میکند.
تاثیر قرآن بر اشعار حافظ
تأثیر قرآن بر اشعار حافظ بیتردید است. انقلاب حافظ در غزل، یعنی سرودن ابیاتی با معانی مستقل، تحت تأثیر سبک قرآن بوده است. در عین حال، او توانسته فرهنگ باستانی ایران و فرهنگ اسلامی را با مفاهیمی همچون دین، کلام، فلسفه و عرفان در اشعار خود پیوند دهد. عناصر فلسفی و جهانبینی حافظ بهطور مستقیم از شاعرانی همچون فردوسی، خیام، سنایی، عطار، مولوی و عراقی تأثیر گرفته است.
به گزارش خرمشاهی، حافظ از 25 شاعر پیش از خود اثر پذیرفته است که این تأثیرات هم به لحاظ لفظی و هم محتوایی بوده است. سبک او نهتنها بر شاعران پس از خود، بلکه بر معاصرانش نیز تأثیر گذاشت. آوازه شعر حافظ در زمان زندگیاش به سرزمینهای دوردستی همچون شبهقاره هند رسید و شاعران آن دیار نیز کوشیدند تا با پیروی از سبک حافظ، مضامین عاشقانه و عارفانه را بههم پیوند دهند و از صنایع ادبی استفاده کنند.
القاب حافظ شیرازی
نام اصلی حافظ، «محمد» است، اما در منابع نزدیک به زمان او، از لقب «شمسالدین» و تخلص «حافظ» بهعنوان تنها نامهایی که در دوران زندگیاش به او گفته میشده یاد شده است. تخلص «حافظ» به آشنایی عمیق او با قرآن و انس او با مفاهیم قرآنی اشاره دارد که در اشعارش نیز بازتاب یافته است.
همچنین، در فرهنگ ایرانی، «حافظ» به معنای آوازخوان نیز به کار میرفته است. در متون قدیمی، مانند «بدایعالوقایع» نوشته محمود واصفی، در هرات زمان تیموریان، به خوانندگان «حافظ» میگفتند. محمد پادشاه نیز در فرهنگ «آنندراج» از «حافظ» بهعنوان «مطرب و قوال» یاد کرده است. لقبهای دیگری مانند «خواجه»، «لسانالغیب»، «ترجمانالاسرار»، «مخزن المعارف السبحانیه» و بسیاری دیگر نیز پس از مرگ به او داده شده است.
محمد گلندام، از یاران نزدیک حافظ، در مقدمه دیوان او از او با عناوینی چون «مولانا الاعظم»، «المرحوم الشهید» و «شمس الملة و الدین» یاد میکند. پژوهشگران عنوان «خواجه» را به خاطر ارتباط او با امور دولتی و دیوانی دانستهاند، هرچند این عنوان پیش از او نیز به برخی از ادیبان و عارفان داده شده است.
مشهورترین لقب حافظ «لسانالغیب» است که بهنظر میرسد نخستین بار در کتاب «نفحاتالانس» اثر جامی به او نسبت داده شده است. این لقب در آثار بعدی مانند «تذکرةالشعرا» نوشته دولتشاه سمرقندی نیز ذکر شده است و در نسخهای از دیوان حافظ که تحتنظر ابوالفتح میرزا، فرزند سلطان حسین بایقرا، تصحیح شده، این لقب برای دیوان به کار رفته است.
دیوان حافظ
دیوان حافظ شامل تمام اشعار باقیمانده از حافظ است. بیشتر این اشعار به زبان فارسی سروده شده، اما تعدادی شعر ملمع و یک غزل بهطور کامل به زبان عربی نیز در آن دیده میشود. مهمترین بخش دیوان، غزلیات هستند. همچنین اشعاری در قالبهای شعری دیگر مانند قطعه، قصیده، مثنوی و رباعی نیز در دیوان وجود دارد.
هیچ مدرکی دال بر نابودی بخش عمدهای از اشعار حافظ وجود ندارد و با توجه به شهرت او در زمان حیاتش، کم بودن تعداد اشعار موجود در دیوان نشان میدهد که حافظ شاعری پرکار نبوده است. تعداد غزلهای معتبر که بهطور کلی پذیرفته شدهاند، کمتر از 500 غزل است. اصالت رباعیات حافظ به شدت مورد تردید است و در برخی از نسخهها، مانند نسخه سایه، این رباعیات حذف شدهاند.
محمد گلندام، دوست نزدیک حافظ، احتمالاً اولین کسی بوده که پس از مرگ او دیوانش را گردآوری کرده است. البته برخی گزارشهای غیرمستند ادعا میکنند که حافظ دیوان خود را در سال 770 هجری قمری، یعنی بیست سال قبل از مرگش، ویرایش کرده است، اما هیچ نسخهای از این دستنویس در دست نیست.
چند نسخه خطی معتبر از دیوان حافظ وجود دارد که به سده پانزدهم میلادی بازمیگردند، یعنی حدود 30 تا 60 سال پس از مرگ حافظ، و این نسخهها کمتر از 500 شعر دارند. نسخههای متأخرتر دارای بیش از 600 شعر هستند. اولین نسخه بازنگریشده تاریخی که مدتها بهعنوان منبع معتبری برای زندگی حافظ محسوب میشد، متعلق به سودی، مترجم عثمانی، بود. این نسخه بعدها پایه نسخهای سه جلدی با 692 شعر توسط هرمان بروکهاوس شد.
در سده بیستم، مطالعات جدید درباره حافظ در ایران دوباره اوج گرفت. سه نسخه مهم از دیوان حافظ در این دوره برجسته شدند: نسخه عبدالرحیم خلخالی (1927) با 495 شعر که به دلیل برخی اشتباهات رتبهاش کاهش یافت، نسخه حسین پژمان (1936) با 994 شعر که بسیاری از آنها مشکوک بودند، و نسخه محمد قزوینی و قاسم غنی (1941) با 576 شعر که علمیترین و معتبرترین نسخه محسوب میشود.
علاوه بر این، هلموت ریتر نسخهای جدید از دیوان حافظ بر اساس نسخههای خطی قدیمی تهیه کرده است. جوزف فون هامر نیز در سالهای 1812 تا 1813 ترجمهای منثور از دیوان حافظ به زبان آلمانی ارائه کرد که گوته هنگام نوشتن «دیوان غربی–شرقی» با آن آشنا بود.
فینتسنتس روزنتسوایگ فون شواناو نیز بین سالهای 1858 تا 1864، نسخهای سه جلدی از متن دیوان همراه با ترجمهای دقیق به آلمانی منتشر کرد. همچنین، شرحهای انگلیسی از دیوان حافظ از اواخر سده نوزدهم میلادی، مانند شرحهای هرمن بیکنل، هنری ویلبرفورس کلارک، گرترود بل و والتر لیف نیز مورد توجه قرار گرفتهاند.
موسیقی در شعر حافظ
ارسطو بر این باور بود که سرچشمه آفرینش شعر، غریزه تقلید و استعداد درک وزن و آهنگ است. موسیقی شعر حافظ نیز بهنوعی دیگر از وزن به معنای عام و آراستن شعر با آهنگ از طریق ردیف و قافیه و همچنین بهرهگیری از صنایع بدیع لفظی و معنوی، وابسته است. بنابراین، موسیقی شعر حافظ را میتوان در سه زمینه دستهبندی کرد: 1. موسیقی بیرونی، 2. موسیقی درونی، 3. موسیقی کناری.
بهنظر شفیعی کدکنی، حافظ در سرودن اشعارش دقت زیادی به خرج میداد و پس از سرایش نیز آنها را از نظر جذابیت و بداعت آوایی بازبینی میکرد. حافظ به دلیل قرآنخوان بودن و دانش عمیقش در قواعد تجوید و ترتیل، نسبت به هماهنگی میان آهنگ و متن، بهویژه در تلفظ حروف بیصدا و قواعد شبیهسازی حساستر بود. بنابراین بهنظر میرسد که او بهطور آگاهانه از الگوهای آوایی استفاده میکند که معمولاً در شعر کلاسیک فارسی با اهداف سبکی بیان نشدهاند.
موسیقی بیرونی
موسیقی بیرونی همان وزن عروضی شعر است. ذوق و احساس حافظ در زمینه وزن بسیار لطیف و نیرومند است و فرم غنایی غزلهایش بهویژه به او تعلق دارد. شکی نیست که یکی از اهداف اشعار حافظ، تطبیق بر دستگاههای آواز ایرانی بوده و بیتردید او موسیقیشناس یا موسیقیدان بوده است. شواهدی در شعر حافظ وجود دارد که نشاندهندهٔ صدای خوش او و آشناییاش با گوشههای موسیقی ایرانی است.
اگرچه وزن عروضی بیشتر اشعار او 3 یا 4 وزن است، اما او با ابداعی بزرگ و با بهرهگیری از آهنگ واژگان و روش تقطیع افاعیل عروضی، این محدودیت وزنی را جبران کرده و تنوع خلق کرده است. به نظر شمیسا، حافظ در بهرهگیری از زبان ادبی و برقراری روابط موسیقایی و معنایی میان واژگان، بر همگان پیشی گرفته است. دو مفهوم «آهنگ کلام» و «بافت» در شعر حافظ احساس موسیقی ایجاد کرده و تأثیری متفاوت در اشعار با وزن یکسان دارند.
موسیقی درونی
موسیقی درونی از شباهتها یا تضادها در آواهای مصوتها و صامتهای واژگان ایجاد میشود. در شعر حافظ، موسیقی درونی بر پایه عواملی همچون استفاده از واژگان مختلفالمعنا، هماوایی، تکرار، تکیه، واژگان زنگدار، ازدواج واژگان و تتابع اضافاتی شکل میگیرد.
واژگان موسیقایی در شعر حافظ اهمیت ویژهای دارند. او از کلماتی مانند آهنگ، آواز، نوا و صوت استفاده میکند. بهنظر میرسد معنای اصلی صدا در شعر او طنین است و کلمات دیگری مانند زمزمه و فریاد نشاندهنده اوج احساس در موسیقی هستند. حافظ از اصطلاحات فنی موسیقی استفاده نمیکند اما گاهی از واژه نغمه بهعنوان معادل «صدای موسیقایی» بهره میبرد.
موسیقی کناری
موسیقی کناری به عناصری که در پایان بیت یا مصراع میآیند اشاره دارد، مانند قافیه و ردیف که از عوامل مهم موسیقی شعر به شمار میروند. قافیه با ایجاد تنوع معنایی و آهنگی در شعر، لذتی از شنیدن یک نغمه در شنونده ایجاد میکند. ردیف نیز با ایجاد معانی جدید در ذهن شاعر، در اغلب اشعار حافظ بهکار رفته و تأثیر زیادی بر احساسات و معانی شعر دارد.
موسیقی معنوی شعر حافظ نیز بازتاب جهانبینی ویژه اوست که برآمده از ارادهای معطوف به آزادی است و با ایجاد تقابلهای معنایی، حسآمیزی و تشابهات در شعر، به موسیقی معنوی آن شکل میدهد.
درباره اشعار حافظ
شعر حافظ یک نوع هنر است و هنر میتواند در هر زمان و از سوی هر فرد، تفاسیر و برداشتهای متفاوتی داشته باشد. برداشتهای مختلف موسیقیشناسان از مفاهیم کاربردی حافظ، که با لایههای چندگانه ایهام و استعاره همراه است، نیز همین وضعیت را دارد. موضوع شعر حافظ با موضوعات زیباییشناختی موسیقی ایرانی تداخل پیدا کرده و با توضیحات تاریخ، فلسفه و فلسفه تاریخ آمیخته شده است.
مفهوم موسیقی گاه به عنوان جبر سرنوشت، گاه به عنوان پادزهر شادی زندگی، گاه به عنوان رخدادهای شگفتانگیز تاریخ و گاه همراه با ساقی از “سر اختران کهن و سیر ماه نو” سخن میگوید. هرچند که کاربرد واژگان و مفاهیم موسیقایی در دیوان حافظ ممکن است کم یا زیاد باشد، این مقوله بار سنگینی از فلسفه اندیشه حافظ را به دوش میکشد.
با این حال، برای درک نگاه حافظ به مطرب و موسیقی، باید برداشت او از جبر و اختیار در تاریخ و فلسفه زندگی و سرنوشت انسان را در نظر داشته باشیم، زیرا شناخت موسیقی یکی از مفاهیم اصلی در مباحث حافظشناسی است. مطالعه جایگاه موسیقی در اندیشه شاعرانه حافظ با دیگر شاعران ایرانی متفاوت است. دیدگاه حافظ درباره موسیقی با دیدگاه مولانا و سعدی متفاوت است. به هر حال، اینها گفتگوهایی هستند که به فرهنگشناسی شعر و موسیقی ایرانی مرتبط هستند.
موسیقیشناسی شعر حافظ تاکنون از زوایای متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است، تعریف واژگان موسیقایی و نام سازها، تفسیر معانی اشعار و برداشتهای صورتی. موسیقایی از “صورت و محتوای” اشعار، مانند اینکه اشعار حافظ حاوی موسیقی درونی و بیرونی و کناری و معنوی هستند، به وفور نوشته شده است.
کلام آخر
حافظ شیرازی، یکی از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی، با آثارش نه تنها در ایران، بلکه در سطح جهانی تاثیر عمیقی گذاشته است. زندگی و اشعار او، مملو از زیبایی، عشق، عرفان و فلسفه است که نشاندهنده عمق اندیشه و احساسات انسانی است. توانایی او در بهکارگیری زبان و موسیقی در شعر، بهویژه از طریق ترکیب مضامین عاشقانه، عارفانه و مدحی، از او شاعری بینظیر ساخته است.
اشعار حافظ بهعنوان منبعی غنی برای آهنگسازان و هنرمندان موسیقی، الهامبخش آثار بسیاری در تاریخ موسیقی ایرانی بوده است که گوش دادن آنها با اسپیکر و هدفون اصل میتواند در روحیات شما حتی تاثیرگذار باشد. روز بزرگداشت حافظ، فرصتی است تا ما به تأمل در آثار او بپردازیم و ارزشهای فرهنگی و ادبی او را تجلیل کنیم. حافظ نه تنها نماد شعر فارسی، بلکه نماینده روح آزادیخواه و اندیشمند جامعه ایرانی است که میراثش همچنان در دلها و ذهنها زنده است و تأثیرش بر موسیقی ایرانی نیز همچنان در آثار هنرمندان معاصر قابل مشاهده است.
پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!