چرا آل پاچینو ۵۰ سال پدرخوانده را ندید و درباره آن نظر نداد ؟
در این مقاله به این سوال که چرا آل پاچینو ۵۰ سال پدرخوانده را ندید ؟ جواب میدهیم. آلفردو جیمز پاچینو بازیگر و فیلمساز آمریکایی است. او در طول پنج دهه فعالیت خود جوایز گوناگونی دریافت کردهاست، از جمله یک جایزه اسکار، دو جایزه تونی و دو جایزه امی. این جایزهها، پاچینو را به کمتر بازیگرانی بدل میسازد که تاج سهگانه بازیگری را دریافت کردهاند.
آل پاچینو از آن دسته بازیگرانی نیست که از تماشای فیلمهای خود لذت ببرد. او به حدی از دیدن خودش روی پرده فراری بود که حتی پیش از شروع نمایش فیلم پدرخوانده در اکران رسمی، سینما را ترک کرد و تا 50 سال بعد صبر کرد تا بالاخره آن را تماشا کند. پیشنهاد میشود که برای دیدن این فیلم با نقش آفرینی آل پاچینو حتما از ساندبار برای تلویزیون و برای تماشا آن با موبایل، کامپیوتر و تبلت از هدفون و اسپیکر اصل استفاده کنید، چرا که این فیلم جدا از تصاویر به یاد ماندنی، دیالوگ های ماندگاری نیز دارد که با موسیقی متن نینو روتا جاودانه شده است.
آل پاچینو و دلایل خودداری از دیدن فیلمهای خود
در خاطرات جدیدش با عنوان پسر کوچولو، پاچینو توضیح داده: “من به اولین نمایش پدرخوانده در تئاتر Loew’s State در تایمز اسکوئر رفتم، با پاپیونی به اندازه سرم. تنها چیزی که یادم میآید این است که روی سکویی با همبازیهایم ایستاده بودم و به سوالات خبرنگاران که نمیتوانستم جواب بدهم، پاسخ میدادم. وقتی نشستیم، اما فیلم را تماشا نکردم. نمیخواستم نتیجه نهایی را ببینم. به محض اینکه چراغها خاموش شدند، من هم از سالن بیرون رفتم.”
پاچینو به عنوان یک بازیگر، همیشه از دیدن خودش روی پرده ناراحت بود. این ناراحتی ممکن است ناشی از احساسات شخصی نسبت به خود باشد. بسیاری از بازیگران از دیدن خودشان روی پرده پرهیز میکنند زیرا این کار باعث میشود خود را بیش از حد نقد کنند یا احساسات پیچیدهای مانند خجالت یا شرم در آنها به وجود بیاید.
آل پاچینو نیز چنین احساسی داشت. او از دیدن خودش در کنار دیگران خجالت میکشید و نمیتوانست با آرامش کارش را تماشا کند. او در خاطراتش میگوید که نمیتوانست در حالی که دیگران او را میدیدند، خودش را تماشا کند، زیرا این تجربه برایش بسیار ناراحتکننده بود. پاچینو اعتراف کرد که این یک پارادوکس است، و برای همین همیشه تصمیم میگرفت از تماشای فیلمهای خودش خودداری کند.
او گفت که تقریباً تمام زندگیاش را بدون دیدن پدرخوانده بهطور کامل گذرانده است و نمیداند چرا. شاید فکر میکرده چون در آن بازی کرده، مخاطب خوبی برایش نخواهد بود. طی سالها، بخشهایی از آن را در تلویزیون میدیده و وقتی شروع به دیدن آن کرده، خاموش کردنش سخت است! اما در نهایت، او تغییر کرد و سرانجام بعد از 50 سال از اکران اولیه فیلم، تصمیم گرفت پدرخوانده را به طور کامل تماشا کند.
یکی از اصلیترین دلایلی که پاچینو از دیدن پدرخوانده خودداری میکرد، تجربه دشوار و پر استرسی بود که در طول تولید این فیلم داشت. در زمان فیلمبرداری پدرخوانده، او بارها در معرض اخراج قرار گرفت. تهیهکنندگان از بازی او در صحنههای اولیه فیلم ناراضی بودند و احساس میکردند که او برای نقش مایکل کورلئونه مناسب نیست.
این فشارها و ترس از از دست دادن نقش تأثیر عمیقی بر روی او گذاشت. سرانجام او توانست با بازی قدرتمند خود در صحنهای که مایکل کورلئونه سولوتزو را در رستوران میکشد، نگرانیها را رفع کند. با این حال، این تجربه ناخوشایند ممکن است باعث شده باشد که او نخواهد دوباره به آن دوران برگردد و فیلم را تماشا کند.
پاچینو درباره یکی از صحنههای بهیادماندنی فیلم توضیح داد، جایی که دون ویتو کورلئونه (با بازی مارلون براندو) پس از ترور ناموفق از بیمارستان خارج میشود و به او گفته میشود که پسرش مایکل (پاچینو) سولوتزو را کشته و به سیسیل فرار کرده است. پاچینو نوشت که زاویهای که این صحنه فیلمبرداری شده بسیار درخشان است. نگاه براندو پر از افسردگی است و وقتی سرش را برمیگرداند و با دست اشاره میکند که کافی است، میتوان دید که او چه چیزی را پشت سر گذاشته و چه کوه بزرگی را صعود کرده است.
کلام آخر
آل پاچینو و خودداری او از تماشای فیلمهای خود نشان میدهد که بازیگران نیز مانند هر فرد دیگری احساسات پیچیدهای نسبت به کار خود دارند. در مورد پاچینو، این احساسات شامل اضطراب، خجالت و تجربههای ناخوشایند از فشارهای دوران فیلمبرداری بود. در حالی که او به دلیل عملکردش در پدرخوانده به یکی از اسطورههای سینمایی تبدیل شد، این تجربههای شخصی و حرفهای باعث شد که برای مدتی طولانی از دیدن این فیلم خودداری کند.
این تجربه نشاندهنده آن است که حتی بزرگترین موفقیتها ممکن است با چالشها و فشارهای درونی همراه باشند. پاچینو، با وجود اینکه جوایز بیشماری برای بازیگری دریافت کرده است، با پارادوکسهای شخصی و حرفهای در مواجهه با کارهایش دست و پنجه نرم میکرد.
این ماجرا به ما یادآوری میکند که حتی افرادی که در اوج موفقیت هستند نیز میتوانند با احساسات انسانی نظیر شک، اضطراب و ترس از نقد روبهرو شوند. همچنین، نشاندهنده اهمیت زمان و تجربه در مواجهه با چالشهای درونی است، پاچینو با گذر زمان به نقطهای رسید که توانست با اثر بزرگی که در آن نقشآفرینی کرده بود، آشتی کند و آن را بهعنوان یکی از دستاوردهای مهم خود بپذیرد.
پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!