معرفی و بررسی فیلم بیتل جوس (Beetlejuice Beetlejuice)
در این مقاله به معرفی و بررسی فیلم بیتل جوس (Beetlejuice Beetlejuice) میپردازیم. در سال ۱۹۸۸، بیتل جوس (Beetlejuice) یک کمدی، یک داستان ارواح، یک فیلم ترسناک با فضای هجو و یک سفر تفریحی در دنیای کابوسوار بود که همگی با نوع جدیدی از شوخیهای دیوانهوار ترکیب شده بود. برتون در آن زمان 26 ساله بود و پیش از این فیلم «ماجراجویی بزرگ پیوی» را کارگردانی کرده بود، اما «بیتل جوس»، اگرچه در برخی جنبهها شبیه به یک کارتون پر از اغتشاش بود، نیرویی در خود داشت.
میتوان گفت که بیتل جوس بیشتر یک حس و حال بود. تصویری از زندگی پس از مرگ به عنوان یک اتاق انتظار پر از وحشتهای موزه مومی، لحظهای که آن میگوها از بشقاب در سکانس موسیقی دمونیکال «دیاو» پریدند و اجرای وحشیانه، پرحرف و شبیه به گروچو مارکس از مایکل کیتون به عنوان بیتل جوس، جنگیر کثیف، همگی به فیلم روحیهای بخشیدند که نه تنها عجیب و غریب، بلکه به طرز خندهداری دیوانهوار بود.
ویژگی برند تیم برتون این است که وقتی «بیتل جوس بیتل جوس»، دنبالهای که او بعد از 36 سال ساخته و در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد، را میبینید، میتوانید او را در حین کار ببینید که در حال کنار هم قرار دادن قطعات مختلف است، سعی میکند دوباره جادوی قدیمی و عجیبوغریب گوتیک خود را در بطری نگه دارد. یکی از این قطعات، تصویر مونیکا بلوچی در نقش دلورس، یک روح است که به قطعات مختلفی تقسیم شده و در جعبههای جداگانهای قرار دارد.
او به معنای واقعی کلمه در حالی که بخشهای بدن خود را به هم وصل و منگنه میکند، به آهنگ «تراژدی» از بی جیز گوش میدهد، که تا حدودی منطقی است. شاید قرار است چیزی تراژیک درباره او وجود داشته باشد؟ اما بیشتر به عنوان یک انتخاب عجیب و غریب موسیقی مؤثر عمل میکند. سپس او در اطراف پرسه میزند و ارواح مردگان را میمکد، که آنها را واقعاً از بین میبرد.
فیلم بیتل جوس (Beetlejuice Beetlejuice)به طرز ناپختهای آغاز میشود، به طوری که برتون شخصیتهای خود را طوری معرفی میکند که انگار بخشی از یک بازی تختهای «بیتل جوس» هستند. اما با گذشت زمان، این قطعات شروع به کنار هم قرار گرفتن میکنند، درست مانند صورت و بدن دلورس. این فیلم تنها یک برداشت سبک و بیوزن از «بیتل جوس» است. در واقع نوعی خدمات به طرفداران قدیمی.
این فیلم به شما آن شوک کامل و هیجانآور که فیلم اصلی داشت را نمیدهد. با این حال، بین خدمات خوب به طرفداران و خدمات بد تفاوت وجود دارد، و فیلم گاهی اوقات کمی خشک و بیروح به نظر میرسد. نگاه خاص و منحصر به فرد برتون به دنیا مدتها پیش به بخشی از دنیای ما تبدیل شده است و این یکی از دلایلی است که او گاهی برای تزریق همان انرژی به فیلمهایش دچار مشکل میشود.
اما اگر فیلم بیتل جوس (Beetlejuice Beetlejuice) بیشتر شبیه یک سرگرمی سبک و بیهدف است، مثل نسخه موفق فعلی تئاتر برادوی «بیتل جوس»، بخشی از آنچه فیلم جدید ارائه میدهد، نوستالژی صادقانه برای لحظهای است که حس شوخطبعی دلقکگونه و جهنمی برتون هنوز ارزش شوک داشت.
در نتیجه، این یکی از آن دنبالههایی است که زمان زیادی را صرف نگاه به گذشته میکند. فیلم با موسیقی پرشور و تند دنی الفمن آغاز میشود، همراه با یک نما از بالای شهر زیبا و دیدنی وینتر ریور، کنتیکت، جایی که لیدیا دیتز با بازی وینونا رایدر، نوجوان گوتیک سابق که با دنیای ارواح در ارتباط بود، اکنون به یک واسطه روانی تبدیل شده است که برنامه تلویزیونی خود با نام «خانه ارواح» را که به جستجوی پدیدههای ماوراءالطبیعه میپردازد، میزبانی میکند.
لیدیا هنوز هم موهای خود را با چتریهای تیز و خارمانند میآراید، اما جایی که ممکن بود انتظار داشته باشید او با رسیدن به میانسالی آرامتر شود، رایدر نقشش را طوری بازی میکند که او بیشتر از همیشه آشفته و ناراحت است. شاید دلیلش این باشد که روری با بازی جاستین ترو، یک آدم بیارزش و فرصتطلب است که با جملات کلیشهای و درمانیِ مترقی، سعی در پنهان کردن سودجویی آشکار خود دارد. یا شاید به این دلیل باشد که دخترش، آسترید (با بازی جنا اورتگا)، تنها تحقیر برای علاقههای مادرش به ارواح دارد و آنها را کاملاً وهمی و خیالی میداند.
کاترین اوهارا، که همچنان به شکلی شگفتآور اغراقآمیز و جذاب بازی میکند، به عنوان دلایا، نامادری خودشیفته و هنرمند لیدیا بازگشته است. برای دور زدن هرگونه ناراحتی مرتبط با بازیگر سابق، جفری جونز، شخصیت او، چارلز (پدر لیدیا و شوهر دلایا) در یک بخش کلیمیشن نشان داده میشود که در نهایت توسط یک کوسه بلعیده میشود. سپس این شخصیت بقیه فیلم بیتل جوس (Beetlejuice Beetlejuice) را به شکل تنهای بدون سر که در دنیای پس از مرگ سرگردان است.
اما در مورد بیتل جوس با بازی کیتون، او همچنان در خط دید لیدیا ظاهر میشود و مدت زیادی طول نمیکشد که او احضار میشود. کیتون، در 73 سالگی، همچنان همان انرژی ناپسند و حیلهگری زیرکانه را به شخصیت خود میبخشد و در واقع، بیتل جوس راه دیگری برای مجبور کردن لیدیا به ازدواج با او پیدا میکند. همه اینها به این واقعیت مرتبط است که آسترید، دختر لیدیا، عاشق یکی از پسرهای کلاسش (با بازی آرتور کونتی) شده است، که در نهایت معلوم میشود یک راز بسیار تاریک دارد.
فیلم بیتل جوس (Beetlejuice Beetlejuice) تا زمانی که صحنهای که بیتل جوس به عنوان “مشاور زوجین” لیدیا و روری ظاهر میشود، کاملاً زنده نمیشود. در این صحنه، او واقعاً نسخه نوزاد خود را تولید میکند. چنین حرکتهایی بیشتر به خاطر جذابیت بیمارگونه خودشان وجود دارند، و این، به نوعی، همان زیباییشناسی «بیتل جوس» است: تیم برتون که این ایدهها را خلق میکند، فقط به این دلیل که خیالات شرورانهاش را قلقلک میدهد.
اما بعد از مدتی، ایدههای فیلم شروع به گرفتن شتاب و هماهنگی میکنند، چه آن باب، سر کوچکشدهای که در یک کت و شلوار کامل است و بر ارتشی از بوبها در ادارهای ریاست میکند، یا ویلم دفو که به نقش ولف جکسون، یک بازیگر سابق فیلمهای بیکیفیت که اکنون نیمه چپ مغزش در معرض دید است (نتیجه یک حادثه نارنجک)، شیرجه میزند و نیروی پلیس دنیای پس از مرگ را رهبری میکند، اما این کار را طوری انجام میدهد که انگار هنوز در یک فیلم بد بازی میکند.
یا ادای احترامات فیلم به دوره سیاهوسفید ماریو باوا و به اضطراب رویایی فیلم «کری»، یا جواهر هیپنوتیزمی که برتون در صحنه عروسی اوج فیلم، با استفاده از اجرای ریچارد هریس از آهنگ «پارک مکآرتور» برای یک سکانس از جنون لبخوانی به ثمر میرساند. «بیتل جوس بیتل جوس» به اندازه «بیتل جوس» اصلی نیست، اما در نهایت، به اندازه کافی از جادوی برتون را در خود دارد.
کلام آخر
فیلم بیتل جوس (Beetlejuice Beetlejuice) شاید نتواند به طور کامل جادوی نسخه اصلی را بازآفرینی کند، اما به لطف استعداد تیم برتون و توانایی او در خلق دنیایی خاص و منحصر به فرد، همچنان یک تجربه سینمایی جذاب و لذتبخش ارائه میدهد. این فیلم با بهرهگیری از عناصر نوستالژیک و شوخیهای تاریک، تماشاگران را به دنیای عجیب و غریب برتون بازمیگرداند.
هرچند ممکن است نتواند همان تاثیر قوی فیلم اصلی را بر جای بگذارد، اما همچنان میتواند به عنوان یک سرگرمی خوشایند و یادآوری دلنشین از دنیای بیتل جوس مورد استقبال قرار گیرد. این دنباله بیشتر به طرفداران قدیمی خدمت میکند و لحظاتی از طنز و ترس را با سبک خاص برتون ترکیب میکند، هرچند که گاهی اوقات ممکن است نتواند همان شور و هیجان اولیه را بازآفرینی کند. برای این که نه فقط دیدن بلکه از افکت های صوتی و دیالوگ های فیلم لذت ببرید برای تلویزیون از ساندبار استفاده کنید و برای دیدن با کامپیوتر، لپ تاپ و موبایل پیشنهاد میشود از هدفون و اسپیکر کامپیوتر استفاده کنید تا در دل این اتفاقات هیجان انگیز قرار بگیرید.
پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!