نقش فرهنگ در تفسیر احساسات از صدا چیست ؟
در این مقاله به بررسی نقش فرهنگ در تفسیر احساسات از صدا میپردازیم. درک احساسات یکی از جنبههای پیچیده ارتباطات انسانی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند زبان، فرهنگ و محیط اجتماعی قرار دارد. اگرچه تحقیقات بسیاری بر روی درک احساسات از طریق چهره و بیان صورت متمرکز بوده است، درک احساسات از طریق صدا هنوز کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به ویژه، تفاوتهای فرهنگی در شناسایی و تفسیر احساسات از صدا، نکتهای است که میتواند چشمانداز جدیدی را در این زمینه ارائه دهد.
نقش فرهنگ در تفسیر احساسات از صدا اهمیت دارد و صدا نیز در ارتباطات انسانی نقش بسیار مهمی دارد. انسانها از طریق صدا نه تنها پیامهای زبانی، بلکه احساسات خود را نیز منتقل میکنند. ویژگیهای آکوستیک صدا، مانند تغییرات در ارتفاع صدا، بلندی و مدت زمان صدا، میتوانند بهطور مستقیم احساسات گوینده را بیان کنند. تحقیقات نشان دادهاند که بسیاری از احساسات پایهای مانند خشم، غم، شادی و ترس در صدا قابل شناسایی هستند. این ویژگیها به طور جهانی شناخته میشوند و از این رو به درک بینفرهنگی احساسات کمک میکنند.
تفاوتهای فرهنگی در درک احساسات صوتی
تحقیقات نشان دادهاند که انسانها در فرهنگهای مختلف، احساسات را به طور متفاوتی از صدا شناسایی میکنند. یکی از دلایل این تفاوتها، تفاوتهای فرهنگی در قوانین اجتماعی و ارتباطی است. به عنوان مثال، در فرهنگهای غربی، افراد تمایل دارند احساسات خود را به طور مستقیم و صریح ابراز کنند، در حالی که در فرهنگهای شرقی، به ویژه فرهنگهای آسیای شرقی، افراد بیشتر تمایل به کنترل و تعدیل احساسات خود دارند. این تفاوتها ممکن است بر نحوه شناسایی و تفسیر احساسات از طریق صدا تأثیر بگذارد.
مطالعات مختلف نشان دادهاند که افراد در گروههای فرهنگی مشابه خود، دقت بالاتری در شناسایی احساسات صوتی دارند. به طور مثال، شرکتکنندگان کانادایی و چینی در شناسایی احساسات صوتی بیانشده در زبانهای مادری خود دقت بیشتری داشتند. این یافتهها نشان میدهند که افراد بیشتر تمایل دارند احساسات را زمانی که در زبان و فرهنگی که به آن تعلق دارند ابراز میشوند، بهتر درک کنند.
فرهنگ و نحوه ابراز احساسات
زمینه فرهنگی نحوه ابراز و تفسیر اجتماعی احساسات را شکل میدهد. در یک آزمایش، شرکتکنندگان کانادایی و چینی بیانهای صوتی احساسات (خشم، ترس، شادی، غم) را که با شدتهای مختلف در سه زبان (انگلیسی، ماندارین، هندی) ابراز شده بودند، دستهبندی کردند. در دو وظیفه اضافی، شرکتکنندگان شدت هر بیان احساس و شدت احساسات گوینده را از همان محرکها ارزیابی کردند. هر گروه در شناسایی احساسات ابراز شده در زبان مادری خود دقیقتر بود (مزیت گروهی).
با این حال، شرکتکنندگان کانادایی و چینی هر دو احساسات گوینده را معادل یا شدیدتر از نمایش واقعی آن قضاوت کردند (به ویژه برای احساسات منفی شدید)، که نشان میدهد هر دو فرهنگ از قواعد مشابهی برای استنباط بیانهای صوتی در این وظیفه استفاده کردهاند. اگرچه وضعیتهای اصلی احساسات از صورت و صدا در سرتاسر فرهنگها شناسایی میشوند، متغیرهای اجتماعی نحوه و زمان بیان احساسات به طور غیرکلامی و نوع استنباطهایی که از بیانهای احساسی انجام میدهند را تنظیم میکنند.
فرهنگ و بیان احساسات
قوانین نمایش به هنجارهایی اطلاق میشود که رفتارهای اجتماعی مناسب را در ارتباطات روزمره هدایت میکنند. طبق تحقیقات فرافرهنگی در زبان و احساسات، فرهنگهای مستقل غربی بر احساسات شخصی، منحصر به فرد بودن و استقلال تأکید دارند. در این جوامع، افراد تمایل دارند از سبک ارتباطی مستقیم و بیپرده استفاده کنند.
از سوی دیگر، ارزشهای اصلی فرهنگهای آسیای شرقی وابسته به یکدیگر، روابط اجتماعی و همکاری است. برای ارتقاء وابستگی اجتماعی، آسیای شرقیها تمایل دارند که به طور غیرمستقیم ارتباط برقرار کنند و بیان احساسی خود را مهار یا کاهش دهند، به ویژه برای احساسات اجتماعی مختلکننده، به منظور حفظ هماهنگی و جلوگیری از تضادها.
مطالعهای از ورزشکاران المپیک این اثر را نمونهوار نشان میدهد: در مقایسه با ورزشکاران از فرهنگهای مستقل که تمایل به ابراز احساسات مستقیمتری داشتند، ورزشکاران از فرهنگهای وابسته به یکدیگر تمایل داشتند تا نمایشهای صورت خود را در هنگام دریافت جایزه، بیشتر پنهان کنند. هنجارهای اجتماعی همچنین بر فرکانس و شدت لبخندها در سرتاسر فرهنگها تأثیر میگذارند.
در مقایسه با رهبران آمریکایی که لبخندهای شدیدتری داشتند، رهبران چینی تمایل داشتند که لبخند خود را با آرامش بیشتری نشان دهند. تأثیر قوانین فرهنگی بر تمایلات خاص تنظیم میتواند حتی در نوزادان نیز یافت شود. طبق گفته کامراس و همکارانش، نوزادان چینی لبخند و گریههای کمتری نسبت به نوزادان آمریکایی و ژاپنی نشان دادند که واکنشپذیرتر و بیپردهتر بودند.
جالب اینجاست که با وجود اینکه هر دو گروه نوزادان ژاپنی و چینی نگرش وابسته به یکدیگر و سلسلهمراتبی داشتند، نوزادان ژاپنی در این مطالعه تفاوتهای چشمگیری با نوزادان چینی داشتند و به طور کلی بیان بیشتری داشتند. این شواهد نشان میدهند که شیوههای ارتباطی احساسی (مثلاً شدت و محتوای بیان احساسات) ممکن است حتی برای گروههایی که فرآیندهای مشابهی برای شکلدهی فرهنگی دارند، متفاوت باشد.
بنابراین، قوانین فرهنگی که میزان کنترل ارسالکنندگان بر نمایشهای احساسیشان را تعیین میکنند، ممکن است به تفاوتهایی در نحوه ابراز احساسات اعضای فرهنگهای مستقل در مقابل وابسته (که به عنوان فرهنگهای فردگرا در مقابل جمعگرا نیز شناخته میشوند) منجر شود. این میتواند تأثیری بر نحوه ارزیابی بیانهای احساسات توسط مشاهدهگران داشته باشد تا تجربه ذهنی احساسات دیگران را استنباط کنند.
استباط شدت احساسات
در یک مطالعه کلیدی، ماتسوموتو و همکارانش مقایسه کردند که چگونه بزرگسالان آمریکایی و ژاپنی شدت احساسات یک شخص دیگر را بر اساس بیان صورتش استنباط میکنند. شرکتکنندگان صورتهای ژاپنی و قفقازی را که شدتهای بالاو پایین چهار احساس (خشم، شادی، غم، شگفتی) را منتقل میکردند، دستهبندی کردند و سپس شدت بیان صورت و احساسات درونی فرستنده را ارزیابی کردند.
برای نمایشهای با شدت بالای احساسات، شرکتکنندگان آمریکایی بیانهای خارجی (صورت) را شدیدتر از احساسات درونی ارزیابی کردند، که نشان میدهد آنها فرض کردند که فرستنده واقعاً احساسات کمتری در خود دارد. برای احساسات با شدت پایین، شرکتکنندگان ژاپنی منحصر به فرد بودند، زیرا احساسات درونی فرستندگان را شدیدتر از بیان آنها ارزیابی کردند، که نشان میدهد آنها فرض کردند که فرستندگان در ابراز احساسات خود محدودیت قائل هستند (تفاوتهای فرهنگی در شرایط دیگر مانند شدت بالا یا خیلی بالا غیرمعنیدار بودند، که نشان میدهد تأثیرات فرهنگی به طور متفاوتی توسط شدت احساسی بیان صورت تعدیل شده است).
این الگوها بهعنوان شواهدی گرفته شدند که نشان میدهند ارزشهای فرهنگی به طور قابل توجهی بر نحوه نسبت دادن وضعیتهای عاطفی به دیگران بر اساس شکل بیان احساسیشان تأثیر میگذارند. در حالی که این مطالعهها و دیگر تحقیقات نشان میدهند که دانش فرهنگی بر ادراک احساسات از طریق صورت تأثیر میگذارد، تحقیقات در مورد صدا به مراتب کمتر پیشرفته است.
گفتار انسانی هم حاوی پیام زبانی است و هم سیگنالهای صوتی غنی که افراد برای تبادل اطلاعات اجتماعی و ابراز احساسات استفاده میکنند. زمانی که افراد یک جمله را بیان میکنند، ویژگیهای آکوستیک (مانند تغییرات در ارتفاع صدا، بلندی، و مدت زمان اجزای گفتار) به طور پویا حالت عاطفی گوینده را در طول زمان نشان میدهند و موجب شناسایی بینفرهنگی بیشتر احساسات پایه در صدا میشوند.
طبق گفته شرر و همکارانش، شرکتکنندگان از اروپا، آمریکا و آسیا توانستند احساسات ابراز شده صوتی در زبان آلمانی (خشم، غم، ترس، شادی) را با دقت 66% شناسایی کنند که بسیار بیشتر از آنچه که به طور تصادفی انتظار میرفت بود. علاوه بر این، بیانهای صوتی احساسات منفی (به ویژه غم و خشم) معمولاً دقت شناسایی بالاتری نسبت به شادی دارند.
لازم به ذکر است که بسیاری از محققان در مطالعات صوتی از “پرسشهای نادرست زبانی” به جای گفتار طبیعی استفاده کردهاند. این به این دلیل است که این پرسشها عباراتی هستند که میتوانند بهطور مؤثری برای ابراز احساسات به روشی مناسب فرهنگی کنترل شوند بدون اینکه نشانههای زبانی معنیداری به شنونده ارائه دهند و تأثیرات ناشی از ویژگیهای صوتی در گفتار را ایزوله کنند.
ارتباط صدا و رفتارهای خاص فرهنگی
شواهدی وجود دارد که نشان میدهد ارتباط عاطفی صوتی تحت تأثیر رفتارهای خاص فرهنگی و قوانین ارتباطی است، چیزی که الفنبین و امبادی آن را “لهجههای فرهنگی” مینامند. با استفاده از وظایف انتخاب اجباری، بسیاری از مطالعات گزارش کردهاند که شناسایی احساسات صوتی بیانشده در زبان مادری شرکتکنندگان در مقایسه با زبان خارجی، مزیت گروهی دارد.
مشابه با پیشینه بیان صورت، این الگوها نشان میدهند که توانایی بهکارگیری قواعد استنباطی برای شناسایی معنی احساسی نمایشهای صوتی زمانی دقیقتر است که شنوندگان با شیوههای ابراز احساسات صوتی که فرهنگ به آنها دیکته میکند، در زبان مادری خود آشنا باشند. با این حال، مشخص نیست که آیا توانایی قضاوتهای عاطفی تدریجی در مورد نمایشهای صوتی و استفاده از این اطلاعات برای استنباط اینکه گوینده چه احساسی دارد، بستگی به گرایش فرهنگی فرد (مستقل در مقابل وابسته) و کنوانسیونهای رفتاری مرتبط دارد یا خیر.
بر اساس تجربه و سوابق، پیشبینی شد که شرکتکنندگان کانادایی و چینی هرکدام شناسایی احساسات صوتی ابراز شده در زبانهای مختلف را با دقت بالاتر از تصادف نشان خواهند داد، اما هر گروه حساسیت بیشتری (یعنی دقت بیشتر) برای احساسات ابراز شده در زبان مادری خود نشان خواهد داد (انگلیسی برای کاناداییها، ماندارین برای چینیها، “مزیت گروهی”).
صدا و احساسات در سیستمهای صوتی
سیستمهای صوتی مانند انواع اسپیکر و هدفون برای انتقال صداهای مختلف از جمله گفتار و موسیقی طراحی شدهاند. اما این سیستمها میتوانند احساسات مختلفی را نیز منتقل کنند. تغییرات در ویژگیهای آکوستیک مانند بلندی صدا، ارتفاع و مدت زمان صدا، میتواند احساساتی نظیر خشم، شادی، غم یا ترس را در شنونده ایجاد کند. درک این ویژگیها به طور خاص در فرهنگهای مختلف میتواند متفاوت باشد.
در تحقیقاتی که بر اساس نقش فرهنگ در تفسیر احساسات از صدا انجام شده است، مشاهده شده که افراد از فرهنگهای مختلف احساسات را به شیوههای مختلف شناسایی میکنند. این امر میتواند به تولید انواع اسپیکر و هدفون سفارشی و مناسبتر برای گروههای فرهنگی مختلف کمک کند. به عنوان مثال، در طراحی اسپیکرها برای مردمان آسیای شرقی، ممکن است اولویت بر روی ایجاد صدای ملایمتر و کمتر تهاجمی باشد تا احساسات شدیدتر منتقل نشوند، در حالی که در بازارهای غربی، صدای قویتر و پرتحرکتر ممکن است مناسبتر باشد.
کلام آخر
نقش فرهنگ در تفسیر احساسات از صدا نشاندهنده پیچیدگی و عمق تعاملات انسانی است. تفاوتهای فرهنگی در نحوه ابراز و شناسایی احساسات از طریق صدا، به طور قابل توجهی بر روشهای ارتباطی و اجتماعی جوامع مختلف تأثیر میگذارد. این تحقیقات میتواند در توسعه روشهای ارتباطی مؤثرتر، بهویژه در زمینههای بینفرهنگی و جهانی، کمک شایانی کند. آگاهی از این تفاوتها میتواند به بهبود فهم متقابل بین فرهنگها و ارتقای روابط اجتماعی کمک کند.
پاسخگوی سوالات شما هستیم
دیدگاهی وجود ندارد!