انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار

داستان انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار

انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار جدیدترین اثر هایائو میازاکی، کارگردان استودیو جیبلی، با صحنه‌ای به‌یادماندنی از جنگ و خشونت آغاز میشود که از لحاظ بصری تیره‌تر و تلخ‌تر از هر اثر دیگر اوست. برای این که از این انیمه لذت بیشتری ببرید و از موسیقی متنی که توسط جو هیسایشی درست شده است را گوش کنید در هرجایی که هستید از اسپیکر اصل استفاده کنید و این اثر بی نظیر را مشاهده کنید و لذت ببرید.

داستان بدین قرار است، سال 1943 است و قهرمان جوان میازاکی، ماهیتو، لباس‌هایش را میپوشد و از میان آتش‌سوزی توکیو به دنبال مادرش میگردد. میازاکی برای به تصویر کشیدن مسیر ماهیتو در جهنم آتش، از هنرمند همکار قدیمی خود، شینیا اوه‌یرا، بهره گرفت. در حالی که ماهیتو از میان جمعیت و خیابان‌های ویران شده عبور میکند، هم او و هم غیرنظامیان اطرافش کشیده، پیچیده و خرد میشوند. مدل‌های کاراکترهای عمدی شکسته آنها، اضطراب و سردرگمی فزاینده ماهیتو را در میان دود به تصویر میکشند.

این صحنه یکی از عناصر صریحاً خودزندگینامه‌ای پسرک و مرغ ماهیخوار به نظر میرسد، بخشی از آن از تجربیات زندگی میازاکی نشأت گرفته است که گفته اولین خاطراتش از شهرهای بمباران شده است. میازاکی که در سال 1941 به دنیا آمده، در کتاب مصاحبه‌هایش به نام “نقطه شروع” مینویسد. مادر میازاکی، مانند مادر ماهیتو، نسخه‌ای از رمان آموزشی و بلوغ “چگونه زندگی میکنی؟” نوشته گنزابورو یوشینو را به پسر جوانش هدیه داد، چهار کلمه‌ای که به عنوان پرسش وجودی فیلم و عنوان آن در ژاپن نیز عمل میکنند.

نگرانی برای مادر میازاکی دوران کودکی او را فرا گرفت، زیرا او به دلیل نوعی سل در بیمارستان بستری بود و سال‌ها در خانه پرستاری میشد. اضطراب ماهیتو برای مادرش نیز سایه‌ای مشابه بر روی او می‌اندازد. اما خود زندگینامه‌گرایی در “پسرک و مرغ ماهیخوار” فقط تا حدی پیش میرود. مادر ماهیتو در آن صحنه میمیرد، در حالی که مادر میازاکی تا سال 1983 زنده بود و توانست آغازهای حرفه انیمیشن‌سازی پسرش را ببیند.

انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار

اصطلاح “نیمه‌خودزندگینامه‌ای” میتواند برای تماشاگران سینما وعده‌ای باشد، و هیاهوی پیرامون اولین فیلم میازاکی در یک دهه به طور کامل آن را پذیرفته است. این اصطلاح در نقدها و موارد مطبوعاتی به وفور دیده میشود و منصفانه بگوییم فیلم به سختی ارتباطات واقعی با زندگی کارگردان را پنهان میکند. اما هر کسی که کارهای میازاکی را با دقت دنبال کرده باشد، میتواند این ارتباطات را در سایر فیلم‌های او نیز تشخیص دهد.

در “همسایه من توتورو”، مادر دو دختر جوان نیز در بیمارستان بستری و در بستر است. در “قلعه کاگلیوسترو”، کارگردان آرسان لوپین سوم را در حال رانندگی با یک سیتروئن به تصویر میکشد، همان خودرویی که میازاکی سال‌ها آن را رانندگی میکرد. در “باد برمی‌خیزد”، آخرین فیلم “آخرین” او، شخصیت اصلی هواپیماهای جنگی ژاپنی طراحی میکند، که بازتاب‌دهنده زندگی پدر میازاکی (و پدر ماهیتو) و وسواس او با پرواز است.

در “خدمات پستی کیکی”، میازاکی موضوعات تنهایی و ناامیدی را به داستانی که اقتباس کرده معرفی میکند، و بدخلقی خلاقانه خود را که در فیلم‌هایی مانند “پادشاهی رویاها و دیوانگی” مستند شده است، بیان میکند، به‌طور معروف: “فیلم‌سازی فقط درد و رنج می‌آورد.” توصیف هر یک از این فیلم‌ها به عنوان “نیمه‌خودزندگینامه‌ای” تقریباً زائد به نظر میرسد. مانند اکثر هنرمندان، میازاکی نمیتواند از توصیف خود در کارهایش جلوگیری کند.

اما آنچه در جدیدترین فیلم او جالب است، این است که شخصیت‌های او بیش از همیشه به طور آشکار به این ارتباط خلاقانه اشاره میکنند. مرغ ماهیخوار خاکستری دروغگو ماهیتو را با امکان بازگرداندن مادرش به دنیایی رؤیایی میبرد. میازاکی انتخاب پسر در آن لحظه را به عنوان یک اجبار ارائه میکند: “میدانم که این یک دروغ است، اما باید ببینم”.

این صحنه به نحوی به ما یادآوری میکند که چگونه میازاکی نمیتواند از انیمیشن‌سازی تاریخ شخصی‌اش جلوگیری کند. هیچ چیز نمیتواند مانع از مرگ کارگردان 82 ساله شود، اما انگیزه او برای خلق کردن غیرقابل مقاومت باقی مانده، حتی “پایان‌ناپذیر”. این همان چیزی است که او را بار دیگر از بازنشستگی بیرون کشید تا راهی برای مقابله با غم و مرگ ایجاد کند.

انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار

پذیرش دروغ‌های مداوم مرغ ماهیخوار توسط ماهیتو نیز به یکی از تأملات چند دهه‌ای میازاکی در مورد فرآیند خلاقانه خودش برمیگردد. مانند مرغ ماهیخوار، او لزوماً دروغ‌ها را بد نمیداند. او در یک کتاب تصویری سال 1979 نوشت که انیماتور باید دروغی بسازد که به نظر واقعی برسد تا بینندگان فکر کنند دنیای به تصویر کشیده شده ممکن است وجود داشته باشد، که در “نقطه شروع” نقل شده است. یک “دروغ” انیمیشنی باید با دقت به واقعیت گفته شود، به‌ویژه در عمل، از نحوه تنیدن شاهزاده آشیتاکا برای بستن کمان خود در “شاهزاده مونونوکه” تا نحوه ضربه زدن چی‌ه‌رو به کفش‌هایش در “سفر به چیهیرو”.

رفتارهایی مانند این که گی‌یرمو دل تورو، از طرفداران میازاکی، آنها را “ژست‌های غیرضروری” مینامد، ممکن است در یک رسانه معروف به هزینه بالای کار بی‌اهمیت به نظر برسند، اما آنها به‌طور اقتصادی عمق و تاریخ را به شخصیت‌هایش اضافه میکنند. استوری‌بردهای میازاکی به وضوح مشهور هستند، و طراحی شخصیت‌های او از فیلمی به فیلم دیگر شباهت‌های سبک‌شناختی دارند.

این رویکرد تولید را خدمت میکند و در عین حال اجازه میدهد تزئینات منحصر به فردی که شخصیت‌هایش را بسیار زنده جلوه میدهند. میازاکی واقعیت را به‌طور کامل بازتولید نمیکند، اما او به طور مداوم به آن ارجاع میدهد تا داستانی خیالی را بیان کند که مخاطبان با آن ارتباط برقرار میکنند. اغلب، نحوه حرکت ماهیتو بسیار “واقعی” به نظر میرسد، با قصد زمانی دقیق و با وزن، چه زمانی که او سعی در بریدن یک ماهی بزرگ دارد یا وقتی که یک قطعه چوب را تراش میدهد.

انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار

در جاهای دیگر، میازاکی صحنه‌هایی مانند افتتاحیه رؤیایی اوه‌یرا را ارائه میدهد، تصاویر لکه‌دار، چسبناک و نقاشی‌گونه‌ای که به عنوان انتزاعات به کار میروند. حتی وقتی چهره‌ها و بدن‌ها به گودال‌های گلی تبدیل میشوند، نوارهای کاغذ مانند ملخ‌ها در هوا میچرخند، یا کشتی‌های ارواح به‌طور تهدیدآمیزی در آب‌های دور ثابت ایستاده‌اند، او راه‌هایی برای پیوند دادن خیالی به واقعی پیدا میکند.

موجوداتی مانند مرغ ماهیخوار و گروه‌های طوطی ممکن است صحبت کنند و شکل عوض کنند، اما هنوز هم مانند پرندگان واقعی رفتار میکنند و همه جا را کثیف میکنند. یافتن معنی پشت هر صحنه و ارتباط آن با کارگردان بخشی از آن چیزی است که “پسرک و مرغ ماهیخوار” را جذاب برای دیدن و فکر کردن میکند.

همین امر در مورد آنچه موارد خودزندگینامه‌ای آن را حذف میکند نیز صدق میکند، ارجاعات مستقیم به رابطه پیچیده او با پسرش گورو، به عنوان مثال، که در گذشته درباره “تماشای آثار هایائو میازاکی برای درک پدرم” صحبت کرده است. اما فیلم ما را میخنداند یا ما را به گریه وامیدارد یا میلرزیم، زیرا زندگی خود را در بلوک‌های ساختاری درخشان انیمیشن‌های میازاکی میبینیم.

انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار

هرچه میازاکی بیشتر به طور خلاقانه تصاویرش را دستکاری میکند، شخصیت‌هایش را انتزاع میکند و به “دروغ” تغذیه میکند، بیشتر مخاطبان خود را دعوت میکند تا خود را در کارهایش بیاورند. در غروب حرفه فیلم‌سازی‌اش، فیلم‌های او همچنان آن پیوندها را ایجاد میکنند.

در انتهای “پسرک و مرغ ماهیخوار”، ماهیتو انتخابی دارد که میتواند ارباب دنیای جادویی جایگزین شود یا به ژاپن خودش برگردد، جایی که ماهیتو و میازاکی میدانند پر از غم، تناقض و زشتی است. ماهیتو دنیای واقعی را انتخاب میکند، از احتمال رنجی که در آن وجود دارد استقبال میکند اما همزمان صداقت و انسانیت آن را میپذیرد. با تبدیل زندگی‌اش به این فیلم، میازاکی انتخابی مشابه وجودی کرد، تا برخی از تصاویر صمیمی و ترسناک دوران کودکی‌اش را به‌طور مداوم در استوری‌بردها طراحی کند تا پیام نهایی امید را منتقل کند.

انیمه پسرک و مرغ ماهیخوار

کلام آخر

انیمه “پسرک و مرغ ماهیخوار” جدیدترین اثر هایائو میازاکی، نه تنها نمایانگر توانایی بی‌نظیر او در روایت داستان‌های پیچیده و احساسی است، بلکه به وضوح از تجربیات شخصی او الهام گرفته شده است. این انیمه با آغاز تلخ و تیره‌اش از جنگ و خشونت، مخاطبان را به دنیایی پر از احساسات انسانی میبرد، جایی که ماهیتو با اضطراب و جستجو برای مادرش روبرو میشود. پیشنهاد میشود که حتما این انیمه را ببینید و لذت ببرید.

این فیلم به ما یادآوری میکند که چگونه تجربیات شخصی میازاکی، از دوران کودکی تا امروز، تأثیر عمیقی بر آثار او داشته‌اند. او با استفاده از عناصر نیمه‌خودزندگینامه‌ای، داستان‌هایی خلق میکند که در عین حال که تخیلی هستند، واقعیت‌های زندگی او را نیز به تصویر میکشند. این ترکیب منحصر به فرد از حقیقت و تخیل، “پسرک و مرغ ماهیخوار” را به یک اثر هنری بی‌نظیر تبدیل میکند که میتواند تماشاگران را به تفکر و تأمل وادارد.

انتخاب نهایی ماهیتو برای بازگشت به دنیای واقعی، با همه رنج‌ها و تضادهایش، بازتابی از انتخاب میازاکی است. او نیز با تبدیل تجربیات شخصی و احساساتش به انیمه، پیامی از امید و انسانیت را به مخاطبان خود ارائه میدهد. “پسرک و مرغ ماهیخوار” نشان میدهد که حتی در میان تلخی‌ها و چالش‌های زندگی، همیشه راهی برای پیدا کردن امید و زیبایی وجود دارد. این انیمه به عنوان یک شاهکار هنری، همواره در ذهن و قلب علاقه‌مندان به انیمیشن باقی خواهد ماند.